۱۱۱۸.مروج الذهبـ در يادكردِ ثروت عبد الرحمان بن عوف زُهْرى ـ:خانه اش را ساخت و آن را توسعه داد و صد اسب در اصطبلش بود و هزار شتر و ده هزار گوسفند داشت . پس از مردنش ، يك چهارم از يك هشتم دارايى اش [ يعنى سهم هر يك از همسرانش] ، هشتاد و چهار هزار [ دينار] شد .
۱۱۱۹.تاريخ المدينةـ به نقل از عبد اللّه بن صامت ، در بيان ورود ابو ذر بر عثمان ـ: [ ابو ذر ]بر عثمان وارد شد ، در حالى كه دارايى عبد الرحمان بن عوف را ميان وارثانش قسمت مى كرد و كعب ، نزدش بود .
عثمان [ به كعب ]رو كرد و گفت : اى ابو اسحاق! درباره مردى كه اين دارايى را گرد آورد و از آن صدقه مى داد و در راه خدا خرج مى كرد و با آن ، صله رحم مى نمود ، چه مى گويى؟
كعب گفت : برايش اميد خير دارم!
ابو ذر خشمناك شد و عصايش را بر او بلند كرد و گفت : چه مى دانى ، اى پسر زن يهود؟ در روز قيامت ، دارنده اين دارايى دوست مى دارد كه [ به جاى اينها ]عقرب هايى داشت كه درون قلب او را مى گزيدند .
۱۱۲۰.الطبقات الكبرىـ به نقل از عثمان بن شريد ـ: عبد الرحمان بن عوف در [ منطقه ]بقيع ، هزار شتر و سه هزار گوسفند بر جاى نهاد و [ نيز ]صد اسب كه در بقيع مى چريدند .
او در جُرْف ۱ با بيست شترِ آبكشى زراعت مى كرد و خوراك سال خانواده اش را از آن در مى آورد .
۱۱۲۱.الطبقات الكبرىـ به نقل از محمّد ـ: عبد الرحمان بن عوف وفات يافت و در ميان آنچه بر جاى نهاد ، [ آن قدر ]طلا بود كه با تبر شكسته مى شد ، تا آن جا كه دستان مردان ، تاول زد . او چهار زن بر جاى گذاشت كه سهم يك زن از يك هشتم آن مال ، هشتاد هزار [ دينار] شد .