۱۱۲۴.أنساب الأشرافـ به نقل از ابو مِخنَف ـ: چون وليد به كوفه رسيد ، ابن مسعود را خزانه دار بيت المال يافت . پس ، مالى از او وام گرفت ـ كه واليانْ چنين مى كردند و آنچه را مى گرفتند ، باز مى گرداندند ـ .
عبد اللّه [ بن مسعود ، ]وامى را كه او خواسته بود ، به وى داد و [ بعد از تمام شدن مدّت ،] آن را طلب كرد .
وليد ، اين را به عثمان نوشت و عثمان به عبد اللّه بن مسعود نوشت : تو خزانه دار ما هستى . پس ، متعرّض وليد ، به خاطر آنچه از بيت المال گرفته ، مشو .
ابن مسعود كليدها را [ پيش عثمان ] انداخت و گفت : من گمان مى كردم خزانه دار مسلمانان هستم ؛ امّا حال كه خزانه دار تو هستم ، نيازى بدان ندارم!
او پس از انداختن كليدهاى بيت المال ، در كوفه ماند .
۱۱۲۵.العقد الفريدـ به نقل از عبد اللّه بن سنان ـ: در دوران حكومت وليد بن عُقبة بن ابى مُعَيط بر كوفه ، در مسجد بوديم كه [ عبد اللّه ] ابن مسعود ، مسئول بيت المال كوفه ، به سويمان آمد و گفت: اى كوفيان! ديشب از بيت المال شما صد هزار ، مفقود شده است كه درباره آن ، نوشته اى از امير مؤمنان [ عثمان] نيامده و آن را با من تسويه نكرده است .
وليد بن عقبه اين [ جريان] را براى عثمان نوشت و او هم ابن مسعود را بركنار كرد .
4 / 2 ـ 14
اصرار بر ترجيح دادن نزديكان
۱۱۲۶.مسند ابن حنبلـ به نقل از سالم بن ابى جعد ـ: عثمان ، گروهى از اصحاب پيامبر خدا را دعوت كرد و عمّار بن ياسر هم در ميان آنان بود . پس گفت : من از شما مى پرسم و دوست دارم كه با من راست باشيد . شما را به خدا سوگند ، آيا مى دانيد كه پيامبر خدا قريش را بر بقيّه مردمْ ترجيح مى داد و بنى هاشم را بر بقيّه قريش؟ مردم ، ساكت شدند .
عثمان گفت : اگر كليدهاى بهشت به دستم بود ، آنها را به بنى اميّه مى دادم تا آخرين نفرشان نيز وارد شود .