۱۱۳۷.مروج الذهب :كارگزاران عثمان گروهى بودند ، از جمله : وليد بن عقبة بن ابى معيط (كارگزار كوفه ، كه پيامبر صلى الله عليه و آله او را از زمره اهل آتش خوانده بود) ، عبد اللّه بن ابى سرح (كارگزار مصر) ، معاوية بن ابى سفيان (در شام) و عبد اللّه بن عامر (در بصره) .
او وليد بن عقبه را از حكومت كوفه بركنار و سعيد بن عاص را حاكم آن جا نمود .
۱۱۳۸.أنساب الأشراف :امّا [ داستان] عبد اللّه بن سعد بن ابى سرح ، اين است كه او اسلام آورد و براى پيامبر صلى الله عليه و آله [ قرآن ]مى نوشت . پيامبر صلى الله عليه و آله به او «الكافرين» املا مى كرد و او به جاى آن ، «الظالمين» مى نوشت و «عزيز حكيم» املا مى كرد و او «عليم حكيم» مى نوشت و مانند اين .
او گفت: من مانند آنچه محمّد مى گويد،مى گويم و مانند آنچه محمّد مى آورد، مى آورم. پس، خداوند درباره اش نازل كرد: «و كيست ستمكارتر از آن كس كه بر خدا دروغ بست ، يا گفت : به من وحى شد ، در حالى كه چيزى به او وحى نشد؟ و يا آن كه گفت : به زودى مانند آنچه را خدا نازل كرد ، نازل مى كنم ؟» .
او مرتد شد و به مكّه گريخت . پس ، پيامبر خدا به كشتنش فرمان داد و چون برادر شيرىِ عثمان بن عفّان بود ، وى خواهش و التماس كرد ، تا پيامبر خدا از او دست كشيد.
سپس پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «آيا كسى در ميان شما نبود كه به سوى اين سگ برخيزد و پيش از آن كه امانش دهم ، او را بكشد؟» .
عمر ۱ گفت : اگر با چشم به ما اشاره مى كردى ، او را مى كشتيم .
[ پيامبر صلى الله عليه و آله ] فرمود : «من ، كسى را با اشاره نمى كشم ؛ چون پيامبران ، چشم خيانتكار ندارند .
[ پس از آن ،] او هماره نزد پيامبر صلى الله عليه و آله مى آمد و بر ايشان سلام مى داد . عثمان ، او را حاكم مصر كرد ۲ .