۱۱۳۹.أنساب الأشراف :پيامبر صلى الله عليه و آله وليد را براى گردآورى زكات قبيله بنى مُصطَلِق روانه كرد ؛ امّا او آمد و گفت : آنان زكات ندادند . پس آيه نازل شد : «اگر فاسقى نزد شما آمد [ و خبرى آورْد ، در آن دقّت كنيد ...]»۱ .
۱۱۴۰.البداية و النهاية :عمر ، وليد بن عُقبه را براى [ جمع آورى] زكات قبيله بنى تَغْلب گمارد . در سال بيست و پنجم [ نيز ]عثمان ، او را پس از سعد بن ابى وقّاص به ولايت كوفه گمارد .
۱۱۴۱.امام على عليه السلام :عثمان نمى خواهد كه كسى او را نصيحت كند . او فريبكاران را همكار و مشاور خود گرفته است و هيچ يك از آنها نيست ، مگر اين كه بر منطقه اى دست انداخته ، ماليات آن را مى خورَد و اهل آن را خوار مى دارد .
۱۱۴۲.تاريخ الطبرىـ از نامه اى كه به فرمان معتضد عبّاسى درباره بنى اميّه نوشته شد [تا پس از نماز جمعه بخوانند] ـ: و در اين باره ، شديدترين دشمنى را ابو سفيان بن حرب داشت و نيز پيروانش از بنى اميّه ، كه در كتاب خدا و نيز با زبان پيامبر خدا ، در جاهاى متعدّد و موقعيّت هاى گوناگون ، به خاطر علم سابق الهى به آنان و كارها و نفاقشان ، نفرين شده اند ... .
از جمله اين نفرين ها كه خداوند از زبان پيامبرش گفت و در قرآنْ نازل كرد ، اين گفته است : «و [ ياد كن ]درخت نفرين شده در قرآن را ، كه ما آنها را بيم مى دهيم ؛ امّا جز بر طغيان آنها نمى افزايد» .
مخالفى وجود ندارد كه منظور خدا از آن (شجره ملعونه) در اين آيه ، بنى اميّه اند ... .
و از جمله چيزهايى كه مخالفى در آن نيست ، چيزى است كه راويان از ابو سفيان روايت مى كنند : اى بنى عبد مناف! آن (خلافت) را همچون گوىِ بازى بقاپيد ، كه بهشت و دوزخى به كار نيست .
و اين ، كفر صريح است كه لعنت خدا را در پى دارد و همان گونه نيز شد . ۲