4 / 6
عفو قاتل هُرمزان و دختر ابو لؤلؤ
۱۱۵۱.السنن الكبرىـ به نقل از عبد اللّه بن عبيد بن عمير ـ: چون عمرْ ضربت خورد ، عبيد اللّه بن عمر بر هُرمزان يورش برد و او را كشت . به عمر گفته شد : عبيد اللّه بن عمر ، هرمزان را كشته است .
گفت : چرا او را كشته است؟ .
[ عبيد اللّه بن عمر] گفت : چون او پدرم را كشته است .
گفته شد : به چه دليل؟
گفت : پيش از آن ، او را ديدم كه با ابو لؤلؤ خلوت كرده بود . او كسى است كه فرمان كشتن پدرم را داده است .
عمر گفت : من از اين ، اطّلاعى ندارم! بنگريد ، وقتى مُردم ، از عبيد اللّه بيّنه ( شاهد و دليل) بخواهيد كه [ نشان دهد ]هرمزان ، مرا كشته است . پس اگر بيّنه آورد ، خون هرمزان در برابر خون من [ به حق ريخته شده است ]و اگر بيّنه نياورد ، عبيد اللّه را در برابر [ خون] هرمزان ، قصاص كنيد .
چون عثمان به خلافت رسيد ، به او گفته شد : آيا وصيّت عمر را درباره عبيد اللّه اجرا نمى كنى؟
گفت : ولىّ دمِ هرمزان كيست؟ .
گفتند : تو ، اى امير مؤمنان!
گفت : من از عبيد اللّه بن عمر گذشتم .