227
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3

5 / 2

احضار كارگزاران از همه شهرها

۱۱۷۹.الفتوح :عثمان به دنبال همه كارگزارانش فرستاد و آنان را از همه شهرها احضار كرد . سپس همه آنان را گرد آورد و به اصحاب پيامبر خدا رو كرد و گفت : اى مردم! اينان كارگزاران من هستند كه به آنها اعتماد دارم . اگر دوست داريد ، آنان را بركنار كنم و هر كه را مى خواهيد ، حكومت دهم .
على بن ابى طالب عليه السلام سخن آغاز كرد و فرمود:«اى عثمان! حق ، سنگين و تلخ است و باطل ، سبُك و راحت . و تو مردى هستى كه چون به تو راست بگويند،ناراحت مى شوى و چون دروغ بگويند ، خُشنود مى گردى . چيزهايى از تو به مردم رسيده است كه وا نهادن آنها از پافشارى بر آنها براى تو بهتر است . پس ـ اى عثمان! ـ از خدا پروا كن و به خاطر آنچه مردم از تو ناپسند مى دارند ، به سوى خدا توبه كن» .
سپس طلحه سخن آغاز كرد و گفت : اى عثمان! مردم به خاطر اين بدعت ها و نوآورى هايى كه پديد آورده اى و [ از سابق] به ياد ندارند ، تو را نابخرد دانسته ، ناخوش مى دارند . اگر به راه راست بيايى ، برايت بهتر است و اگر امتناع كنى ، هيچ كس از خودت براى دنيا و آخرتت زيانبارتر نيست .
عثمان ، خشمگين شد و گفت : مرا رها نمى كنيد و سرزنشم را وا نمى نهيد . هيچ بدعتى نياورده ام ؛ بلكه شما ، مردم را بر من مى شورانيد . اى پسر حَضْرَميّه(اى طلحه)! زود بگو اين بدعت هايى كه پديد آورده ام ، چيست؟
طلحه گفت : على پيش از من با تو سخن گفت . چرا از او نپرسيدى كه اين چيزهايى كه پديد آورده اى ، چيست تا به تو خبر دهد؟
سپس طلحه برخاست و از نزد عثمان بيرون رفت و عثمان با خود به اين مى انديشيد كه آيا كارگزارانش را باز گردانَد ، يا آنان را بركنار كند و ديگران را حكومت دهد .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
226

5 / 2

إشخاصُ عُثْمانَ عُمّالَهُ مِن جَميعِ البِلادِ

۱۱۷۹.الفتوح :أرسَلَ عُثمانُ إلى جَميعِ عُمّالِهِ ، فَأَشخَصَهُم إلَيهِ مِن جَميعِ البِلادِ ، ثُمَّ أحضَرَهُم وأقبَلَ عَلى أصحابِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فَقالَ : أيُّهَا النّاسُ ! هؤُلاءِ عُمّالِي الَّذينَ أعتَمِدُهُم ؛ فَإِن أحبَبتُم عَزَلتُهُم ووَلَّيتُ مَن تُحِبّونَ .قالَ : فَتَكَلَّمَ عَلِيُّ بن أبي طالِبٍ رضى الله عنه وقالَ : يا عُثمانُ ! إنَّ الحَقَّ ثَقيلٌ مُرٌّ ، وإنَّ الباطِلَ خَفيفٌ ، وأنتَ رَجُلٌ إذا صُدِقتَ سَخَطتَ وإذا كُذِبتَ رَضيتَ ، وقَد بَلَغَ النّاسَ عَنكَ اُمورٌ تَركُها خَيرٌ لَكَ مِنَ الإِقامَةِ عَلَيها ، فَاتَّقِ اللّهَ يا عُثمانُ ، وتُب إلَيهِ مِمّا يَكرَهُهُ النّاسُ مِنكَ .قالَ: ثُمَّ تَكَلَّمَ طَلحَةُ بنُ عُبَيدِ اللّهِ فَقالَ: يا عُثمانُ! إنَّ النّاسَ قَد سَفَّهوكَ وكَرِهوكَ لِهذِهِ البِدَعِ وَالأَحداثِ الَّتي أحدَثتَها ولَم يَكونوا يَعهَدونَها ، فَإِن تَستَقِم فَهُوَ خَيرٌ لَكَ ، وإن أبَيتَ لَم يَكُن أحَدٌ أضَرَّ بِذلِكَ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ مِنكَ .قالَ : فَغَضِبَ عُثمانُ ثُمَّ قَالَ : ما تَدَعونّي ولا تَدَعونَ عَتبي ، ما أحدَثتُ حَدَثا ، ولكِنَّكُم تُفسِدونَ عَلَيَّ النّاسَ ، هَلُمَّ يَابنَ الحَضرَمِيَّةِ ! ما هذِهِ الأَحداثُ الَّتي أحدَثتُ ؟فَقالَ طَلحَةُ : إنَّهُ قَد كَلَّمَكَ عَلِيٌّ مِن قَبلي ، فَهَلّا سَأَلتَهُ عَن هذِهِ الأَحوالِ الَّتي أحدَثتَ فَيُخبِرَكَ بِها . ثُمَّ قامَ طَلحَةُ فَخَرَجَ مِن عِندِ عُثمانَ ، وجَعَلَ يُدَبِّرُ رَأيَهُ بَينَهُ وبَينَ نَفسِهِ أ يَرُدُّ عُمّالَهُ إلى أعمالِهِم أم يَعزِلُهُم ويُوَلّي غَيرَهُم ؟ . ۱

1.الفتوح : ج ۲ ص ۳۹۵ وراجع أنساب الأشراف: ج ۶ ص ۱۵۶ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی؛ مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 62089
صفحه از 588
پرینت  ارسال به