301
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3

۱۲۲۴.تاريخ اليعقوبى :ابن عديس بلوى ، عثمان را در خانه اش محاصره كرد و آنان را به خدا سوگند داد . سپس كليدهاى خزانه را از آنان خواست . كليدها را نزد طلحة بن عبيد اللّه آوردند ، در حالى كه عثمان در خانه اش در محاصره بود . طلحه ، زبير و عايشه ، بيش از ديگران ، [ مردم را ]بر ضدّ عثمان مى شوراندند .

۱۲۲۵.الإمامة و السياسة :اَشتر نخعى با هزار مرد ، از كوفه و ابن ابى حذيفه با چهار صد نفر ، از مصر آمدند و اهالى كوفه و مصر ، شب و روز بر درِ خانه عثمان بودند و طلحه هر دو گروه را بر ضدّ عثمانْ تحريك مى كرد .
طلحه به آنان گفت : عثمان ، تا هنگامى كه غذا و آب به او مى رسد ، از محاصره شما باكى ندارد . پس ، آنان مانع شدند كه آب به او برسد .

۱۲۲۶.تاريخ الطبرىـ به نقل از عبد اللّه بن عيّاش ، از ابو ربيعه ـ: بر عثمانْ وارد شدم و ساعتى با او به گفتگو نشستم . گفت : اى ابن عيّاش! بيا . آن گاه دستم را گرفت و سخن كسانى را كه بر درِ خانه اش بودند ، به من شنوانْد . سخنانى شنيديم . برخى مى گفتند : منتظر چه هستيد؟ و برخى مى گفتند : صبر كنيد ؛ اميد است كه باز گردد .
در همان هنگام كه من و او ايستاده بوديم ، طلحة بن عبيد اللّه از آن جا عبور مى كرد . پس ايستاد و گفت : ابن عديس كجاست؟
گفته شد : او اين جاست .
ابن عديس به نزدش آمد و طلحه چيزى در گوش او گفت . سپس ابن عديس باز گشت و به يارانش گفت : نه كسى را بگذاريد بر اين مرد [ عثمان] داخل شود و نه كسى از نزد او بيرون بيايد .
عثمان به من گفت : اين ، چيزى است كه طلحة بن عبيد اللّه بدان فرمان داده است .
سپس گفت : خدايا! خودت طلحة بن عبيد اللّه را از من باز دار ؛ زيرا او اينان را بر ضدّ من برانگيخته و گِردشان آورده است و به خدا سوگند ، اميد مى برم كه چيزى از آن [ خلافت] را به دست نياورَد و خونش ريخته شود ، كه او حرمت مرا به ناروا شكسته است .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
300

۱۲۲۴.تاريخ اليعقوبي :حَصَرَ ابنُ عُدَيسٍ البَلَويُّ عُثمانَ في دارِهِ ، فَناشَدَهُمُ اللّهَ ، ثُمَّ نَشَدَ مَفاتيحَ الخَزائِنِ ، فَأَتَوا بِها إلى طَلحَةَ بنَ عُبَيدِ اللّهِ ، وعُثمانُ مَحصورٌ في دارِهِ ، وكانَ أكثَرُ مَن يُؤَلِّبُ عَلَيهِ طَلحَةَ وَالزُّبَيرَ وعائِشَةَ . ۱

۱۲۲۵.الإمامة والسياسة :أقبَلَ الأَشتَرُ النَّخَعِيُّ مِنَ الكوفَةِ في ألفِ رَجُلٍ ، وأقبَلَ ابنُ أبي حُذَيفَةَ مِن مِصرَ في أربَعِمِئَةِ رَجُلٍ ، فَأَقامَ أهلُ الكوفَةِ وأهلُ مِصرَ بِبابِ عُثمانَ لَيلاً ونَهارا ، وطَلحَةُ يُحَرِّضُ الفَريقَينِ جَميعا عَلى عُثمانَ .
ثُمَّ إنَّ طَلحَةَ قالَ لَهُم : إنَّ عُثمانَ لا يُبالي ما حَصَرتُموهُ وهُوَ يَدخُلُ إلَيهِ الطَّعامُ والشَّرابُ ، فَامنَعوهُ الماءَ أن يَدخُلَ عَلَيهِ . ۲

۱۲۲۶.تاريخ الطبري عن عبد اللّه بن عيّاش بن أبي ربيعة:دَخَلتُ عَلى عُثمانَ ، فَتَحَدَّثتُ عِندَهُ ساعَةً ، فَقالَ : يَابنَ عَيّاشٍ ! تَعالَ ، فَأَخَذَ بِيَدي ، فَأَسمَعَني كَلامَ مَن عَلى بابِ عُثمانَ ، فَسَمِعنا كَلاما ، مِنهُم مَن يَقولُ : ما تَنتَظِرونَ بِهِ ؟ ومِنهُم مَن يَقولُ : اُنظُروا عَسى أن يُراجِعَ .
فَبَينا أنَا وهُوَ واقِفانِ ، إذ مَرَّ طَلحَةُ بنُ عُبَيدِ اللّهِ ، فَوَقَفَ فَقالَ : أينَ ابنُ عُدَيسٍ ؟
فَقيلَ : ها هُوَ ذا . فَجاءَهُ ابنُ عُدَيسٍ ، فَناجاهُ بِشَيءٍ ، ثُمَّ رَجَعَ ابنُ عُدَيسٍ ، فَقالَ لِأَصحابِهِ : لا تَترُكوا أحَدا يَدخُلُ عَلى هذَا الرَّجُلِ ، ولا يَخرُجُ مِن عِندِهِ .
قالَ : فَقالَ لي عُثمانُ : هذا ما أمَرَ بِهِ طَلحَةُ بنُ عُبَيدِ اللّهِ ! ثُمَّ قالَ عُثمانُ : اللّهُمَّ اكفِني طَلحَةَ بنَ عُبَيدِ اللّهِ ؛ فَإِنَّهُ حَمَلَ عَلَيَّ هؤُلاءِ ، وألَّبَهُم ۳ ، وَاللّهِ إنّي لَأَرجو أن يَكونَ مِنها صِفرا ۴ ، وأن يُسفَكَ دَمُهُ ؛ إنَّهُ انتَهَكَ مِنّي ما لا يَحِلُّ لَهُ . ۵

1.تاريخ اليعقوبي : ج ۲ ص ۱۷۵ .

2.الإمامة والسياسة : ج ۱ ص ۵۶ .

3.ألّبَهم ـ من التأليب ـ : التحريض (لسان العرب : ج ۱ ص ۲۱۶ «ألب») .

4.الصِّفْر والصَّفْر والصُّفْر : الشيء الخالي (لسان العرب : ج ۴ ص ۴۶۱ «صفر») .

5.تاريخ الطبري : ج ۴ ص ۳۷۸ ، الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۲۹۱ وفيه «عبّاس» بدل «عيّاش» .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی؛ مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 82816
صفحه از 588
پرینت  ارسال به