۱۲۲۴.تاريخ اليعقوبى :ابن عديس بلوى ، عثمان را در خانه اش محاصره كرد و آنان را به خدا سوگند داد . سپس كليدهاى خزانه را از آنان خواست . كليدها را نزد طلحة بن عبيد اللّه آوردند ، در حالى كه عثمان در خانه اش در محاصره بود . طلحه ، زبير و عايشه ، بيش از ديگران ، [ مردم را ]بر ضدّ عثمان مى شوراندند .
۱۲۲۵.الإمامة و السياسة :اَشتر نخعى با هزار مرد ، از كوفه و ابن ابى حذيفه با چهار صد نفر ، از مصر آمدند و اهالى كوفه و مصر ، شب و روز بر درِ خانه عثمان بودند و طلحه هر دو گروه را بر ضدّ عثمانْ تحريك مى كرد .
طلحه به آنان گفت : عثمان ، تا هنگامى كه غذا و آب به او مى رسد ، از محاصره شما باكى ندارد . پس ، آنان مانع شدند كه آب به او برسد .
۱۲۲۶.تاريخ الطبرىـ به نقل از عبد اللّه بن عيّاش ، از ابو ربيعه ـ: بر عثمانْ وارد شدم و ساعتى با او به گفتگو نشستم . گفت : اى ابن عيّاش! بيا . آن گاه دستم را گرفت و سخن كسانى را كه بر درِ خانه اش بودند ، به من شنوانْد . سخنانى شنيديم . برخى مى گفتند : منتظر چه هستيد؟ و برخى مى گفتند : صبر كنيد ؛ اميد است كه باز گردد .
در همان هنگام كه من و او ايستاده بوديم ، طلحة بن عبيد اللّه از آن جا عبور مى كرد . پس ايستاد و گفت : ابن عديس كجاست؟
گفته شد : او اين جاست .
ابن عديس به نزدش آمد و طلحه چيزى در گوش او گفت . سپس ابن عديس باز گشت و به يارانش گفت : نه كسى را بگذاريد بر اين مرد [ عثمان] داخل شود و نه كسى از نزد او بيرون بيايد .
عثمان به من گفت : اين ، چيزى است كه طلحة بن عبيد اللّه بدان فرمان داده است .
سپس گفت : خدايا! خودت طلحة بن عبيد اللّه را از من باز دار ؛ زيرا او اينان را بر ضدّ من برانگيخته و گِردشان آورده است و به خدا سوگند ، اميد مى برم كه چيزى از آن [ خلافت] را به دست نياورَد و خونش ريخته شود ، كه او حرمت مرا به ناروا شكسته است .