307
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3

۱۲۲۹.تاريخ الطبرىـ به نقل از سفيان بن ابى عَوجاء ـ: عثمان به مصريان گفت : ... امّا سخنتان كه «كناره بگير» : من لباسى را كه خداى عز و جل بر من پوشانده و با آن ، بزرگم داشته و آن را ويژه من ساخته است ، از تن به در نمى كنم ؛ امّا توبه مى كنم و [ از گناه ، ]دست مى كشم و چيزى را كه مسلمانانْ عيب مى شمرند ، تكرار نمى كنم كه به خدا سوگند ، به خدا نيازمند و از او ترسانم .
گفتند : اگر اين ، نخستين گناهى بود كه از تو سر مى زد و سپس از آن توبه مى كردى و دوباره آن را انجام نمى دادى ، بر ما لازم بود كه از تو بپذيريم و از پيش تو باز گرديم ؛ امّا همان گونه كه مى دانى ، پيش از اين [ نيز ]گناهان ديگرى از تو سر زد و در مرتبه نخست ، از نزد تو رفتيم و گمان نمى كرديم كه درباره ما چيزى بنويسى ، يا كار ما را آن گونه چاره كنى كه در نامه همراه غلامت يافتيم .
اينك چگونه توبه ات را بپذيريم ، در حالى كه تو را آزموده ايم ، كه از گناهى توبه نمى كنى ، جز آن كه به سوى آن باز مى گردى؟ ما باز نمى گرديم تا آن كه تو را بركنار كرده ، كسى ديگر را به جاى تو بنشانيم . و اگر قوم و خويشان و وابستگان تو از اين امرْ مانع شوند ، با آنان مى جنگيم تا يا به تو دست يابيم و تو را به قتل برسانيم ، يا اين كه جان هاى ما به خدا بپيوندد .

5 / 14

ياريخواهى عثمان از معاويه و كمك نكردن او

۱۲۳۰.تاريخ الطبرىـ به نقل از محمّد بن سائب كلبى ـ: چون عثمان ديد كه چه بر سر او آمده است و مردم چگونه بر ضدّ او بر انگيخته شده اند ، به معاوية بن ابى سفيان ـ كه در شام بود ـ نوشت :
«به نام خداوند بخشنده مهربان . امّا بعد ، اهل مدينه كافر شده اند ، اطاعت نمى كنند و بيعت شكسته اند . پس ، جنگاوران شام را كه نزد تو اند ، به هر گونه و وسيله اى كه مى توانى ، به سوى من گسيل دار» .
هنگامى كه نامه به معاويه رسيد ، منتظر ماند و چون اجتماع اصحاب پيامبر خدا را [ بر مخالفت با عثمان ]مى دانست ، اظهار مخالفت با آنان را ناپسند داشت .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
306

۱۲۲۹.تاريخ الطبري عن سفيان بن أبي العوجاء :قالَ عُثمانُ [ لِلمِصرِيّينَ ] : ... أمّا قَولُكُم : تَخلَعُ نَفسَكَ ؛ فلا أنزِعُ قَميصا قَمَّصَنيهِ اللّهُ عَزَّوجَلَّ ، وأكرَمَني بِهِ ، وخَصَّني بِهِ عَلى غَيري ، ولكِنّي أتوبُ ، وأنزِعُ ، ولا أعودُ لِشَيءٍ عابَهُ المُسلِمونَ ، فَإِنّي وَاللّهِ الفَقيرُ إلَى اللّهِ ، الخائِفُ مِنهُ !
قالوا : إنَّ هذا لَو كانَ أوَّلَ حَدَثٍ أحدَثتَهُ ثُمَّ تُبتَ مِنهُ ولَم تَقُم عَلَيهِ لَكان عَلَينا أن نَقبَلَ مِنكَ ، وأن نَنصَرِفَ عَنكَ ، ولكِنَّهُ قَد كانَ مِنكَ مِنَ الأَحداثِ قَبلَ هذا ما قَد عَلِمتَ ، ولَقَدِ انصَرَفنا عَنكَ فِي المَرَّةِ الاُولى وما نَخشى أن تَكتُبَ فينا ، ولا مَنِ اعتَلَلتَ بِهِ بِما وَجَدنا في كِتابِكَ مَعَ غُلامِكَ . وكَيفَ نَقبَلُ تَوبَتَكَ وقَد بَلَونا مِنكَ أنَّكَ لا تُعطي مِن نَفسِكَ التَّوبَةَ مِن ذَنبٍ إلّا عُدتَ إلَيهِ ! ! فَلَسنا مُنصَرِفينَ حَتّى نَعزِلَكَ ، ونَستَبدِلَ بِكَ ، فَإِن حالَ مَن مَعَكَ مِن قَومِكَ وذَوي رَحِمِكَ وأهلِ الِانقِطاعِ إلَيكَ دونَكَ بِقِتالٍ قاتَلناهُم ، حَتّى نَخلُصَ إلَيكَ فَنَقتُلَكَ ، أو تَلحَقَ أرواحُنا بِاللّهِ . ۱

5 / 14

اِستِنصارُ عُثمانَ مُعاوِيَةَ وخِذلانُهُ

۱۲۳۰.تاريخ الطبري عن محمّد بن السائب الكلبي :لَمّا رَأى عُثمانُ ما قَد نَزَلَ بِهِ . وما قَدِ انبَعَثَ عَلَيهِ مِنَ النّاسِ ، كَتَبَ إلى مُعاوِيَةَ بنِ أبي سُفيانَ وهُوَ بِالشّامِ :
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، أمّا بَعدُ ، فَإِنَّ أهلَ المَدينَةِ قَد كَفَروا ، وأخلَفُوا الطّاعَةَ، ونَكَثُوا البَيعَةَ ، فَابعَث إلَيَّ مَن قِبَلَكَ مِن مُقاتَلَةِ أهلِ الشّامِ عَلى كُلِّ صَعبٍ وذَلولٍ .
فَلَمّا جاءَ مُعاوِيَةَ الكِتابُ تَرَبَّصَ بِهِ ، وكَرِهَ إظهارَ مُخالَفَةِ أصحابِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وقَد عَلِمَ اجتِماعَهُم . ۲

1.تاريخ الطبري : ج ۴ ص ۳۷۶ .

2.تاريخ الطبري : ج ۴ ص ۳۶۸ وراجع الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۲۸۸ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی؛ مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 72552
صفحه از 588
پرینت  ارسال به