2 / 5 ـ 4
تقسيم زمين هاى كوفه
۱۰۴۵.تاريخ اليعقوبى :عمر درباره زمين هاى حاصلخيز كوفه با اصحاب پيامبر خدا مشورت كرد . برخى به او گفتند : آنها را ميان ما قسمت كن .
سپس با على عليه السلام مشورت كرد . [ على عليه السلام ] فرمود : «اگر امروزْ آنها را تقسيم كنى ، براى افرادى كه پس از ما مى آيند ، چيزى نمى مانَد . آنها را به دست آنان وا گذار تا روى آن كار كنند و [ در اين صورت است كه ]خراج آنها ، هم براى ما مى شود و هم براى آيندگان ما» .
عمر گفت : خدا تو را موفّق بدارد! اين نظر ، درست است .
2 / 5 ـ 5
آراستن كعبه
۱۰۴۶.نهج البلاغة :نقل شده است كه در روزگار خلافت عمر بن خطّاب ، نزد وى ، از زيورهاى كعبه و فراوانى آنها سخن به ميان آمد . گروهى گفتند : اگر آنها را بفروشى و با آنها لشكرهاى مسلمانان را تجهيز كنى ، پاداشش بيشتر است . كعبه چه نيازى به زيور دارد؟!
عمر، قصد همين كار را كرد و درباره آن از امير مؤمنان پرسيد . [ على عليه السلام ] فرمود : «اين قرآن بر پيامبر صلى الله عليه و آله نازل شد . [ در آن هنگام ،] دارايى ها چهار گونه بود :
دارايى هاى مسلمانان (كه آن را ميان وارثان و به ميزان سهمى كه خداوندْ معيّن كرده بود ، قسمت كرد) .
غنيمت جنگ (كه آن را ميان مستحقّانش قسمت نمود) ، خُمس (كه خدا آن را در جايگاه آن قرار داد) .
و زكات (كه خدا آن را براى مصرف هاى مشخّصى قرار داد) .
در آن روز زيور كعبه وجود داشت ؛ امّا خدا آن را به حال خود وا نهاد و اين وا نهادن ، نه از روى فراموشى بود و نه از روى مخفى بودن آن بر خدا . پس ، تو هم آن را در جايى قرار ده كه خدا و پيامبرش قرار دادند» .
عمر گفت : اگر تو نبودى ، رسوا مى شديم! و زيورها را به حال خود وا نهاد .