311
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3

۱۲۳۲.الفتوحـ در يادكردِ يارى خواستن عثمان از كارگزارانش ، هنگامى كه از مردمْ نااميد شد ـ: عثمان ترسيد كه شورشيان شتاب كنند و او كشته شود . پس به عبد اللّه بن عامر بن كُرَيز (فرماندار بصره) و معاوية بن ابى سفيان (فرماندار كلّ شام)نامه اى با يك مضمون نوشت:
«به نام خداوند بخشنده مهربان . امّا بعد ، سركشان و سفيهان و نابخردان و متجاوزانِ از اهالى كوفه و مصر و مدينه ، خانه ام را محاصره كرده اند و هيچ چيز ، جز كشته شدنم و يا خلع از منصبى كه پروردگارم نصيبم كرده است ، آنان را راضى نمى كند .
آگاه باشيد كه من به ديدار پروردگارم مى روم! پس ، مرا با مردانى دلاور و صاحب رأى يارى دهيد ؛ شايد پروردگارم به وسيله آنان ، سركشى اين ستمگران و متجاوزانِ بر من را از من دور كند . و السلام!» .
مِسوَر بن مَخْرَمه ، نامه به معاويه را آورد و چون به او رسيد ، برايش خواند . سپس گفت : اى معاويه! عثمان ، كشته شدنى است . پس در آنچه به او مى نويسى ، دقّت كن .
معاويه گفت : اى مِسوَر! من آشكارا مى گويم كه عثمان ، در آغاز ، به آنچه خدا دوست داشت و مى پسنديد ، عمل كرد ؛ سپس [ روش خود را ]دگرگون كرد . خدا نيز نسبت به او دگرگونى ايجاد كرد . آيا من مى توانم آنچه را خداى عز و جل تغيير داده است ، باز گردانم؟

۱۲۳۳.تاريخ اليعقوبى :[ عثمان] به معاويه [ نامه اى ]نوشت و از او خواست كه زود به نزد او بيايد . پس با دوازده هزار نفر به سوى او به راه افتاد .
سپس [ معاويه به سپاه ]گفت : در همين جا ، در ابتداى شام بمانيد تا نزد امير مؤمنان بروم و از صحّت فرمانش آگاه شوم . آن گاه نزد عثمان آمد .
او پرسيد : چند روزه آمديد؟
گفت : آمده ام تا نظرت را بدانم ، به سوى آنان باز گردم و سپس آنها را نزد تو بياورم .
گفت : به خدا سوگند ، اين گونه نيست ؛ بلكه تو مى خواهى كه من كشته شوم تا بگويى : من ولىّ دَم هستم ! باز گرد و مردم را برايم بياور .
معاويه باز گشت ؛ امّا به سوى عثمان باز نيامد ، تا آن كه عثمان كشته شد .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
310

۱۲۳۲.الفتوحـ في ذِكرِ استِنصارِ عُثمانَ عُمَّالَهُ لَمّا أيِسَ مِن رَعِيَّتِهِ ـ: خَشِيَ [عُثمانُ ]أن يُعاجِلَهُ القَومُ فَيُقتَلَ ، فَكَتَبَ إلى عَبدِ اللّهِ بنِ عامِرِ بنِ كُرَيزٍ ـ وهُوَ الأَميرُ بِالبَصرَةِ ـ وإلى مُعاوِيَةَ بنِ أبي سُفيانَ ـ وهُوَ أميرُ الشّامِ بِأَجمَعِها ـ فَكَتَبَ إلَيهِم عُثمانُ نُسخَةً واحِدَةً :
بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحيمِ ، أمّا بَعدُ ، فَإِنَّ أهلَ البَغيِ وَالسَّفَهِ وَالجَهلِ وَالعُدوانِ ـ مِن أهلِ الكوفَةِ وأهلِ مِصرَ وأهلِ المَدينَةِ ـ قَد أحاطوا بِداري ، ولَم يُرضِهِم شَيءٌ دونَ قَتلي ، أو خَلعي سَربالاً سَربَلَنيهِ رَبّي ! ألا وإنّي مُلاقٍ رَبّي ، فَأَعِنّي بِرِجالٍ ذَوي نَجدَةٍ ورَأيٍ ، فَلَعَلَّ رَبّي يَدفَعُ بِهِم عَنّي بَغيَ هؤُلاءِ الظّالِمينَ الباغينَ عَلَيَّ ، وَالسَّلامُ .
قالَ : وأمّا مُعاوِيَةُ فَإِنَّهُ أتاهُ بِالكِتابِ المِسوَرُ بنُ مُخرَمَةَ ، فَقَرَأَهُ لَمّا أتاهُ ، ثُمَّ قالَ : يا مُعاوِيَةُ ، إنَّ عُثمانَ مَقتولٌ ، فَانظُر فيما كَتَبتَ بِهِ إلَيهِ . فَقالَ مُعاوِيَةُ : يامَسوّرُ ، إنّي مُصَرِّحٌ أنَّ عُثمانَ بَدَأَ فَعَمِلَ بِما يُحِبُّ اللّهَ ويَرضاهُ ، ثُمَّ غَيَّرَ فَغَيَّرَ اللّهُ عَلَيهِ ، أفَيَتَهَيَّأُ لي أن أرُدَّ ما غَيَّرَ اللّهُ عَزَّوجَلَّ ؟ ! ۱

۱۲۳۳.تاريخ اليعقوبي :كَتَبَ [ عُثمانُ ] إلى مُعاوِيَةَ يَسأَلُ تَعجيلَ القُدومِ عَلَيهِ ، فَتَوَجَّهَ إلَيهِ فِي اثنَي عَشَرَ ألفا ، ثُمَّ قالَ : كونوا بِمَكانِكُم في أوائِلِ الشّامِ حَتّى آتِيَ أميرَ المُؤمِنينَ ؛ لِأَعرِفَ صِحَّةَ أمرِهِ .
فَأَتى عُثمانَ ، فَسَأَلَهُ عَنِ المُدَّةِ ، فَقالَ : قَد قَدِمتُ لِأَعرِفَ رَأيَكَ ، وأعودَ إلَيهِم فَأَجيؤَكَ بِهِم .
قالَ : لا وَاللّهِ ، ولكِنَّكَ أرَدتَ أن اُقتَلَ فَتَقولَ : أَنا وَلِيُّ الثَّأرِ ؛ ارجِع ، فَجِئني بِالنّاسِ ! فَرَجَعَ ، فَلَم يَعُد إلَيهِ حَتّى قُتِلَ . ۲

1.الفتوح : ج ۲ ص ۴۱۶ .

2.تاريخ اليعقوبي : ج ۲ ص ۱۷۵ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی؛ مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 74805
صفحه از 588
پرینت  ارسال به