335
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3

۱۲۵۹.امام على عليه السلامـ خطاب به عبد اللّه بن عبّاس ، هنگامى كه نامه اى از عثمانِ در محاصره افتاده براى او آورد و [ عثمان] در آن [ نامه] خواسته بود كه على عليه السلام به مِلكش در يَنبُع برود تا مردم ، نام او را براى خلافت ، كم تر بر زبان آورند . او پيش تر نيز از امام عليه السلام چنين خواسته بود ـ: اى ابن عبّاس! عثمان ، جز اين نمى خواهد كه مرا چون شترِ آبكش كُنَد كه با دلوى بزرگ ، پيش آيم و پس روم . به سويم فرستاد كه بيرون روم و سپس فرستاد كه باز آيم و اكنون فرستاده تا بيرون روم . به خدا سوگند ، آن قدر از او دفاع كردم كه ترسيدم گناهكار باشم .

5 / 18

هنگامه كشتن عثمان

۱۲۶۰.تاريخ الطبرىـ به نقل از حسين بن عيسى ، از پدرش ـ: چون روزهاى تشريق ۱ سپرى شد ، گِرداگرد خانه عثمان را گرفتند ؛ ولى او از كنار گذاردن كار [ خلافت] ، سر باز زد و به دنبال اطرافيان و خواصّ خود فرستاد و آنان را گرد آورد .
پس، مردى از اصحاب پيامبر خدا به نام نيار بن عياض، كه پيرى فرتوت بود ، بلند شد و بانگ زد : اى عثمان!
عثمان ، از بالاى خانه اش متوجّه او شد . نيار ، عثمان را به خدا سوگند داد و خدا را به ياد او آورْد تا از خلافت ، كناره بگيرد .
در ميان اين گفتگو ، ناگهان مردى از ياران عثمان به او تيراندازى كرد و وى را كشت و گفتند كه تيرانداز ، كثير بن صَلت كِندى بوده است .
[ معترضان] به عثمان گفتند : قاتل نيار بن عياض را به ما تحويل بده تا [ او را] به قصاص وى بكشيم .
عثمان گفت : در اين حال كه شما قصد جانم را داريد ، كسى را كه به يارى ام برخاسته است ، به كشتن نمى دهم .
آنان ، چون چنين ديدند ، به سوى درِ خانه اش هجوم آوردند و آن را آتش زدند .
مروان بن حكم با گروهى ، از خانه عثمان بيرون آمدند . سعيد بن عاص و مغيرة بن اَخنس بن شريق ثقفى (هم پيمان بنى زهره) نيز با گروه هايى بيرون آمدند و جنگ سختى در گرفت .
آنچه اينان را بر جنگْ مصمّم كرد ، خبرِ رسيدن نيروهاى كمكى بصره به صرار ۲ و نيز حركت اهالى شام [ به سوى مدينه ]بود . از اين رو آنان ، جلوى درِ خانه ، با محاصره كنندگان به سختى جنگيدند .

1.دهم تا دوازدهم ذى حجّه .

2.صَرار ، ناحيه اى كه تنها يك شب تا مدينه فاصله داشت .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
334

۱۲۵۹.الإمام عليّ عليه السلامـ لِعَبدِ اللّهِ بنِ العَبّاسِ وقَد جاءَهُ بِرِسالَةٍ مِن عُثمانَ وهُوَ مَحصورٌ يَسأَلُهُ فيهَا الخُروجَ إلى مالِهِ بِيَنبُعَ ، لِيَقِلَّ هَتفُ النّاسِ بِاسمِهِ لِلخِلافَةِ ، بَعدَ أن كانَ سَأَلَهُ مِثلَ ذلِكَ مِن قَبلُ ـ: يَابنَ عَبّاسٍ ! ما يُريدُ عُثمانُ إلّا أن يَجعَلَني جَمَلاً ناضِحا بِالغَربِ ؛ اُقبِلُ واُدبِرُ ؛ بَعَثَ إلَيَّ أن اَخرُجَ ، ثُمَّ بَعَثَ إلَيَّ أن أقدَمَ ، ثُمَّ هُوَ الآنَ يَبعَثُ إلَيَّ أن اَخرُجَ ! وَاللّهِ لَقَد دَفَعتُ عَنهُ حَتّى خَشيتُ أن أكونَ آثِما . ۱

M2731_T1_File_2142425

5 / 18

مَقتَلُ عُثمانَ

۱۲۶۰.تاريخ الطبري عن حسين بن عيسى عن أبيه :لَمّا مَضَت أيّامُ التَّشريقِ ، أطافوا بِدارِ عُثمانَ ، وأبى إلَا الإِقامةَ عَلى أمرِهِ . وأرسَلَ إلى حَشَمِهِ وخاصَّتِهِ فَجَمَعَهُم .
فَقامَ رَجُلٌ مِن أصحابِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله يُقالُ لَهُ : نيارُ بنُ عَياضٍ ـ وكانَ شَيخا كَبيرا فنَادى : يا عُثمانُ فَأَشرَفَ عَلَيهِ مِن أعلى دارِهِ ، فَناشَدَهُ اللّهُ ، وذَكَّرَهُ اللّهُ لَمَّا اعتَزَلَهُم . فَبَينا هُوَ يُراجِعُهُ الكَلامُ إذ رَماهُ رَجُلٌ مِن أصحابِ عُثمانَ فَقَتَلَهُ بِسَهمٍ ، وزَعَموا أنَّ الَّذي رَماهُ كَثيرُ بنُ الصَّلتِ الكِندي .
فَقالوا لِعُثمانَ عِندَ ذلِكَ : اِدفَع إلَينا قاتِلَ نيارِ بنِ عَياضٍ ؛ فَلنَقتُلهُ بِهِ .
فَقالَ : لَم أكُن لَأَقتُلُ رَجُلاً نَصَرَني ، وأنتُم تُريدونَ قَتلي .
فَلَمّا رَأَوا ذلِكَ ثاروا إلى بابِهِ فَأَحرَقوهُ ، وخَرَجَ عَلَيهِم مَروانُ بنُ الحَكَمِ مِن دارِ عُثمانَ في عِصابةٍ ، وخَرَجَ سَعيدُ بنُ العاصِ في عِصابَةٍ ، وخَرَجَ المُغيرَةُ بنُ الأَخنَسِ ابنِ شُرَيقٍ الثَّقَفِيُّ ـ حَليفُ بَني زُهرَةَ ـ في عِصابَةٍ ، فَاقتَتَلوا قِتالاً شَديدا .
وكانَ الَّذي حَداهُم عَلَى القِتالِ أنَّهُ بَلَغَهُم أنَّ مَدَدا مِن أهلِ البَصرَةِ قَد نَزَلوا صُرارا ـ وهِيَ مِنَ المَدينَةِ عَلى لَيلَةٍ ، وأنَّ أهلَ الشّامِ قَد تَوَجَّهوا مُقبِلينَ ، فَقاتَلوهُم قِتالاً شَديدا عَلى بابِ الدّارِ . ۲

1.نهج البلاغة : الخطبة ۲۴۰ .

2.تاريخ الطبري : ج ۴ ص ۳۸۲ وراجع الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۲۹۱ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی؛ مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 62005
صفحه از 588
پرینت  ارسال به