357
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3

هُذَيل به خاطر آن ، از عثمان كناره گرفتند و يا ضرب و شتم عمّار بن ياسر كه او را به فتق دچار كرد و بنى مخزوم را به كناره گيرى از عثمان وا داشت . و از اين جمله است كار وليد بن عقبه در مسجد كوفه و نيز كارهايى كه عثمان با ابو ذر كرد . ۱
يعقوبى نيز دلايل را اين گونه مى شمرد :
پس از شش سال كه از خلافت عثمان گذشت ، مردم ، زبان به اعتراض بر ضدّ او گشودند و برخى افراد ، سخنانى درباره او به زبان آوردند و گفتند : نزديكان خود را بر ديگران مقدّم داشته و زمين هايى را در قُرُق خود كرده و خانه [ مجلّلى] ساخته و مزارع و اموالى را از مال خدا و مسلمانان براى خود برداشته و ابو ذر (صحابى پيامبر خدا) و عبد الرحمان بن حنبل را تبعيد كرده و حكم بن ابى عاص و عبد اللّه بن سعد بن ابى سرح (دو رانده شده پيامبر خدا) را باز گردانده و خون هرمزان را هدر داده و قاتل او (عبيد اللّه بن عمر) را به قصاص او نكشته و وليد بن عقبه را به حكومت كوفه گمارده تا در نماز ، چنان كارى كند و با اين همه ، او را در پناه خود آورده و [ ناشيانه ]حكم رجم داده است .
و اين ، در مورد زنى از [ قبيله ]جُهَينه بود كه شش ماه پس از ورود به خانه شوهر ، فرزندى آورد و عثمان به رجم او فرمان داد و چون براى رجم ، بيرون برده شد ، على بن ابى طالب عليه السلام بر عثمان وارد شد و گفت : «خداوند عز و جل[ درباره فرزند] مى گويد : وَ حَمْلُهُ وَ فِصَــلُهُ ثَلَـثُونَ شَهْرًا ؛۲و باردارى و از شير گرفتن او ، سى ماه است و درباره شير دادن فرزند مى گويد : حَوْلَيْنِ كَامِلَيْنِ ؛۳دو سال كامل . [ پس ، باردارى مى تواند شش ماه باشد]» . از اين رو عثمان در پى آن زن فرستاد ؛ امّا او را رجم شده و مرده يافتند . آن مرد نيز به فرزند خود ، اعتراف و اقرار كرد . ۴

1.مروج الذهب : ج ۲ ص ۳۵۰ .

2.احقاف ، آيه ۱۵ .

3.بقره ، آيه ۲۳۳ .

4.تاريخ اليعقوبى : ج ۲ ص ۱۷۳ .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
356

كشته شوند . حال ، با وجود اين همه ذهن بيمار و انديشه فاسد و جهتگيرى ستمگرانه و شورش برانگيز ، چه نيازى به سؤال از علل شكل گيرى شورش است؟
در اين روز ، تنها كسى كه از سر سوز و به لحاظ حراست از هويّت جامعه اسلامى ، خالصانه به عثمان نصيحت مى كند و عثمان را از پيامدها بر حذر مى دارد ، على عليه السلام است ؛ كسى كه با آن همه ظلم روا شده به وى ، باز هم نمى خواهد كار بِدان جا بكشد ... و اى كاش كه گوش شنوايى باشد و عثمان ، به عهدهايى كه مى بندد و قول هايى كه مى دهد ، پايدار بمانَد!
امام على عليه السلام درباره موضع خود و چگونگى برخورد اطرافيان عثمان ، سخنانى نغز و بيدارگر دارد . از جمله :
وَاللّهِ ما زِلتُ أذُبُّ عَنهُ حَتّى إنّي لَأَستَحي ، ولكِنَّ مَروانَ ومُعاوِيَةَ وعَبدَ اللّهِ بنَ عامِرٍ وسَعيدَ بنَ العاصِ هُم صَنَعوا بِهِ ما تَرى . فَإِذا نَصَحتُهُ وأمَرتُهُ أن يُنَحِّيَهُمُ استَغَشَّني حَتّى جاءَ ما تَرى .به خدا سوگند ، هماره از او دفاع كردم تا آن كه خجل شدم . مروان و معاويه و عبد اللّه بن عامر و سعيد بن عاص ، با او كارى كردند كه مى بينيد و چون او را نصيحت و امر كردم كه آنان را براند ، مرا به خيانتْ متّهم كرد ، تا [ اين كه ]آنچه مى بينيد ، پيش آمد .۱
اينها و جز اينها كه گفتيم ، عوامل خيزش بر ضدّ عثمان و زمينه هاى قيام بر ضدّ خلافت مركزى بود . مسعودى در مروج الذهب درباره دلايل اعتراضات بر ضدّ عثمان مى گويد :
در سال سى و پنجم [ هجرى] اعتراض ها نسبت به عثمانْ فراوان شد و رد و انكار كارهايش بالا گرفت ؛ همانند آنچه ميان او و عبد اللّه بن مسعود واقع شد و [ قبيله]

1.تاريخ الطبرى : ج ۴ ص ۳۷۸ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی؛ مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 73394
صفحه از 588
پرینت  ارسال به