دلهره آفرين ؛ و چنين بود كه بازتاب فرياد عدالت خواهى على عليه السلام ، پيش از هر جا در ميان چهره هاى سرشناس بود ، و آنان ، آغازين مخالفان حكومت علوى شدند .
اين شعارها فراز آمد و مردمان ، با آهنگى جز آنچه تاكنون مى شنيدند ، آشنا شدند .
در سومين روز حكومت على عليه السلام ، مردم براى دريافت حقوق خود از بيت المالْ مراجعه كردند . امام ، به عبيداللّه بن ابى رافع ، كاتب خود ، فرمود :
از مهاجران آغاز كن . آنان را فراخوان و به هر كدامْ سه دينار بده . آن گاه انصار را بخواه و همان گونه با آنان رفتار كن . هر كس كه آمد ، سياه و قرمز و ... ، با وى همان گونه رفتار كن كه با مهاجران و انصار و ... . ۱
بزرگان قوم ، ديدند كه طرح عدالت اقتصادى على عليه السلام ، شعار نيست ؛ عمل است و بسى جدّى . در محضر كاتب امام ، اشكال تراشى ها آغاز شد . او رويدادها را گزارش كرد . امام ، نه تنها از آغاز مخالفت ها ، آن هم از سوى چهره هاى پر طَمطُراق ، تكان نخورد و در ادامه راه ، ترديد نكرد ؛ بلكه با قاطعيت ، بر ادامه يافتن اصلاحاتْ تأكيد كرد و فرمود :
وَاللّهِ إن بَقيتُ و سُلِّمتُ لَهُم لَأُقيمَنَّهُم عَلَى المَحَجَّةِ البَيضاء .۲به خداى سوگند ، اگر بمانم و سالم باشم ، آنان را بر راه روشن ، استوار خواهم داشت .
خونخواهى عثمان ، از همين جا آغاز شد! آيا تأمّل برانگيز نيست كه برخى از زراندوزان ، بيعت خود را با امام ، به دو شرط ، مشروط ساخته بودند :
1 . على عليه السلام به ثروت هايى كه آنان در دوران حكومت عثمان به چنگ آورده