بودند ، كار نداشته باشد ؛
2 . قاتلان عثمان را شناسايى كند ، دستگير كرده ، بكشد .
امّا امام مى دانست كه خونخواهى عثمان ، بهانه اى بيش نيست . آنچه براى آنان مهم است ، جلوگيرى از بازپس گيرى ثروت هاى نامشروع و اموال برهم هشته برجاى مانده از روزگار عثمان است . امام ، در اين باره ، پيشنهادهاى گونه گونى را شنيده بود و همه پيشنهادهاى سازشكارانه و متضاد با احقاق حقوق و مبتنى بر پايمال شدن بيت المال را با قاطعيت ، رد كرده بود .
سياست اصلاح فرهنگى
در بخش هايى از دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام ، چرايى و چگونگى قيام مردم عليه حكومت عثمان ، گزارش شده است كه از جمله مهم ترين آنها ، خيزش در هدفگيرى و حركت عليه فساد ادارى و مفاسد اقتصادى بود . ۱ مردم ، از گشاده دستى ها و خودى نوازى هاى بى مبنا ، به ستوه آمده بودند و حاكميت هاى ناشايسته و زمامداران نالايق و بى كفايتى را كه فقط وابستگى به خليفه ، باعث نصب آنها شده بود ، بر نمى تابيدند . از اين روى ، دگرگونى هاى ادارى و مبارزه با فساد اقتصادى ، زمينه اى كاملاً مساعد داشت . بدين سان ، على عليه السلام اصلاحات ادارى و اقتصادى را با همه مشكلاتى كه در پى داشت ، از آغازين روزهاى حكومتْ شروع كرد . امّا به انجام رساندن اصلاحات فرهنگى و فكرى و مبارزه با دگرسانى هاىِ ارزشى و تحريف هايى كه در ابعاد مختلف در حكومت اسلامى روى داده بود ، زمينه مساعدى نداشت . على عليه السلام بايد درنگ مى كرد ، زمينه را آماده مى ساخت و مبارزه را آغاز مى كرد . به ديگر سخن ، آن حركت ، نيازمند ثبات بيشتر و استقرار فزون تر در حكومت بود . چنين بود كه على عليه السلام فرمود :