391
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3

لَو قَدِ استَوَت قَدَماىَ مِن هذِهِ المَداحِضِ لَغَيَّرتُ أشياءَ .۱ اگر گام هايم از اين فتنه ها استوار آيد ، امورى را دگرگون خواهم كرد .
امام ، به آسانى و بدون درنگ ، نمى توانست به آنچه در طول 25 سال ريشه دوانده بود و ذهن ها و زبان ها ، جان ها و منش ها بدان خو گرفته بودند و براى مردم ، فرهنگى ديگر ساخته بود ، مبارزه كند .
اين پيكار ، بى گمان ، نارضايتى هاى گسترده اى را در پى مى داشت و گرهى بر گره ها مى افزود و فرصت را براى اصلاحات ديگر نيز از دستْ مى گرفت . بايد شكيبايى پيشه مى شد ، تا روزگارى كه زمان برچيدن ميوه فرا مى رسيد .
بارى ، على عليه السلام اصلاحات را بر اساس برنامه اى دقيق و چشم اندازى روشن و اهدافى مشخّص ، در جهت برگرداندن جامعه به سيره و سنّت نبوى آغاز كرد و گام اوّل را در جهت ايجاد و گسترش عدالت اجتماعى و جارى ساختن اصلاحات ادارى و اقتصادى برداشت و تا آخرين لحظه هاى زندگى ادامه داد ، تا جامعه اى به تمام معنا «اسلامى» و مبتنى بر ارزش هاى قرآنى و آموزه هاى الهى پى افكند . افسوس كه كج انديشى ها ، زشت خويى ها ، نامردمى ها و ستمگرى ها ، آن مرد عدالت و ايمان را از رسيدن به تمامى آن اهدافْ باز داشت .
آنچه اكنون بدان مى پردازيم ، گزارشى است از اصولى ترين اصلاحات علوى در زمينه هاى ادارى ، فرهنگى ، اقتصادى ، اجتماعى ، قضايى ، امنيتى ، نظامى و بين المللى ، بر اساس نصوص حديثى و تاريخى ، و نيز تبيين مبانى اصلاحات . بى گمان ، شرح كامل مبانى سياسى امام و توضيح و تفسير چگونگى اصلاحات او ، مجالى فراخ تر مى طلبد .

1.ر. ك : ص ۵۷۲ ح ۱۳۴۸ .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
390

بودند ، كار نداشته باشد ؛
2 . قاتلان عثمان را شناسايى كند ، دستگير كرده ، بكشد .
امّا امام مى دانست كه خونخواهى عثمان ، بهانه اى بيش نيست . آنچه براى آنان مهم است ، جلوگيرى از بازپس گيرى ثروت هاى نامشروع و اموال برهم هشته برجاى مانده از روزگار عثمان است . امام ، در اين باره ، پيشنهادهاى گونه گونى را شنيده بود و همه پيشنهادهاى سازشكارانه و متضاد با احقاق حقوق و مبتنى بر پايمال شدن بيت المال را با قاطعيت ، رد كرده بود .

سياست اصلاح فرهنگى

در بخش هايى از دانش نامه اميرالمؤمنين عليه السلام ، چرايى و چگونگى قيام مردم عليه حكومت عثمان ، گزارش شده است كه از جمله مهم ترين آنها ، خيزش در هدفگيرى و حركت عليه فساد ادارى و مفاسد اقتصادى بود . ۱ مردم ، از گشاده دستى ها و خودى نوازى هاى بى مبنا ، به ستوه آمده بودند و حاكميت هاى ناشايسته و زمامداران نالايق و بى كفايتى را كه فقط وابستگى به خليفه ، باعث نصب آنها شده بود ، بر نمى تابيدند . از اين روى ، دگرگونى هاى ادارى و مبارزه با فساد اقتصادى ، زمينه اى كاملاً مساعد داشت . بدين سان ، على عليه السلام اصلاحات ادارى و اقتصادى را با همه مشكلاتى كه در پى داشت ، از آغازين روزهاى حكومتْ شروع كرد . امّا به انجام رساندن اصلاحات فرهنگى و فكرى و مبارزه با دگرسانى هاىِ ارزشى و تحريف هايى كه در ابعاد مختلف در حكومت اسلامى روى داده بود ، زمينه مساعدى نداشت . على عليه السلام بايد درنگ مى كرد ، زمينه را آماده مى ساخت و مبارزه را آغاز مى كرد . به ديگر سخن ، آن حركت ، نيازمند ثبات بيشتر و استقرار فزون تر در حكومت بود . چنين بود كه على عليه السلام فرمود :

1.ر. ك : ص ۹۹ (موجبات شورش بر عثمان) .

تعداد بازدید : 73264
صفحه از 588
پرینت  ارسال به