دل بستگى و سپس وابستگى ، همان . نمى شود آن همه زيبايىِ نهفته در رفتار على عليه السلام را ديد و شناخت ، ولى بدو عشق نورزيد ؛ مگر آن كه وجدان انسانى ، از دست رفته باشد و فطرت پاك و پيراسته ، آلوده شده باشد . راز آن همه شيدايى و شيفتگى و دل دادگىِ مردمان به على عليه السلام ، در همين است . روشن است كه اين عاشقان ، در گستره تاريخ ، از همه گونه اى هستند و فراتر از مرزهاى عقيده و باورها ، اين شيفتگان ، از همه مكتب ها هستند ؛ چون زيبايى و عشق بدان ، و نيز عشق به على عليه السلام كه برترين جلوه آن زيبايى است ، مرز ندارد .
كردار على عليه السلام در دوران زندگى ، سرشار از حق گرايى ، حق مدارى و حق گسترى است ؛ بويژه كه در روزگار كوتاه حكومتش ، زيباترين چهره انسانىِ حكومتِ مبتنى بر ارزش هاى انسانى را به نمايش گذاشت . مگر مى توان جمالِ جميل على عليه السلام و جلوه آن جمال را در حكومت او نگريست و بدان عشق نورزيد؟!
اكنون و پيش تر از آن كه متون حديثى و تاريخىِ سياست علوى را گزارش كنيم ، آهنگ آن داريم تا مبانى سياسى امام را در كشوردارى ، مرور كنيم . اين نگاه ، بس گذراست ، در حدّ توان و مجال . واگويى اين مبانى ، به واقع ، بَر نمودن راز آفرينش زيبايى ها و جاذبه هاى على عليه السلام است و نشان دهنده اصول سياسى حكومت بر دل ها . بدان اميد كه مسئولان جوامع اسلامى ، در هر چه بيشتر شناختن ، شناساندن و نزديك شدن به اين زيبايى ها تلاش كنند و در نزديك كردن واقعِ زندگانى سياسى و ادارى و مسئوليتِ گذراى خويش به او بكوشند ، و بدين سان ، دورنمايى از چهره زيباىِ حكومت علوى را براى ارائه به جهانيان ، رقم بزنند .
يك ـ سياست هاى ادارى
سياست هاى مديريتى امام على عليه السلام را در اداره امور ، در اصول زير مى توان گزارش كرد :