397
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3

چنين است كار و بار سياست مداران حرفه اى ، كه اگر دروغگويى و فريب و دو رويى ، از دايره سياست آنان حذف شود ، چيزى از آن باقى نخواهد ماند . سياستِ علوى ، دقيقا در تضاد با اين شيوه است . در نگاه او ، صداقت ، نخستين شرط سياست مدارى است . اگر صداقت از مجموعه كُنش ها و رويارويى هاى سياست مداران با مردم حذف شود ، حق مدارى ، قانون گرايى ، حقوق بشر ، عدالت اجتماعى و . .. بى معنا خواهد بود و پوچ . به ديگر سخن ، همه اينها در نبود صداقت ، شعارهايى خواهند بود به قصد فريب مردم و ابزارى براى تجاوز بيشتر به حقوق آنان .
در سياست علوى ، بهره گيرى از شيوه وارونه سازى ، تنها در جنگ ، مجاز خواهد بود ؛ با قيدها ، ويژگى ها و چارچوب هايى كه بدان اشاره خواهد شد و به هنگام سخن گفتن از «سياست نظامى امام» ، چگونگى آن را بيان خواهيم كرد .

2 . حق مدارى

حق محورى ، مظهر صداقت سياسى در حكومت علوى است . حق مدارى ، جلوه والاى استوارْ گامى آن بزرگوار در صداقت سياسى است . حق گرايى و حق مدارى ، در جاىْ جاىِ حكومت كوتاه آن بزرگوار ، به روشنى پيداست . على عليه السلام جز به حق نمى انديشد و آهنگى جز احقاق حق ندارد . فرياد او براى احقاق حق است ، و سكوتش براى ايجاد زمينه هايى در جهت پاسدارى از حق . آموزه هاىِ آن بزرگوار در اين زمينه ، بسى تأمّل برانگيز و تنبّه آفرين است . كم نبودند كسانى كه از حقّ و حق مدارى سخن مى گفتند ؛ امّا چون منافع شخصى ، گروهى و مسلكى آنان با شعارهايشان روياروى مى شد ، تأويل ها و توجيه ها ، حق را به مسلخ مى برد ؛ و شگفتا از استوارى على عليه السلام بر حق مدارى . در نگاه او اجراى حق ، «اصل» است . پس بايد بر همگان روا شود : دوستان ، نزديكان ، خودى ها و غيرخودى ها و ... .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
396

1 . صداقت در سياست

صداقت را بنيادى ترين اصل سياست هاى مديريتى على عليه السلام مى توان شمرد . سياست مداران ، در گذرگاه تاريخ ، غالبا با مردمان رو راست نبوده اند و آنچه با مردم درميان نهاده اند ، آن چيزى نبوده كه بدان انديشيده و عمل كرده اند . على عليه السلام صداقت و رو راستى با مردمان را اصل قويم حاكميتش قرار داده بود و از آغازين روزها تا لحظه هاى شهادت ، بر آن استوار مانْد . بى گمان ، صداقت ، از مهم ترين عوامل جاذبه هاى جاودانى حكومت على عليه السلام بر دل ها و بر رواق تاريخ بوده ، و نيز مرز روشن و فرقِ فارق سياست علوى و اموى است .
در فرهنگ امويان ، صداقتْ بى معناست ، و وارونه گويى ، دروغ پردازى و تزوير ، درونْ مايه سياست آنان است . چنان كه اشاره كرديم و براى كسانى كه اندكى با تاريخ سياستْ آشنا باشند ، روشن است ، اكثرسياست مداران گذشته ، از سياست ، جز واژگون سازى واقعيت و دروغ پردازى در برخوردها ، تلقّى ديگرى نداشتند . گزارش خاطره اى در اين زمينه از علوى انديشِ عرصه سياست در تاريخ معاصر ، حضرت امام خمينى رحمه الله، بس گويا و جالب است . آن بزرگوار ، پس از اوّلين حركت توفنده اش عليه حاكميت ستم ، دستگير شده بود . يكى از سرانِ حكومت ، با ايشان ملاقات مى كند و در مورد سياست ، با وى سخن مى گويد . گزارش امام رحمه الله از سخنان او چنين است :
[ او گفت :] سياست ، عبارت از بد ذاتى ، دروغگويى و ... خلاصه ، پدرسوختگى است ، و اين را بگذاريد براى ما !
امام خمينى رحمه الله در ادامه مى فرمايد :
راست هم مى گفت . اگر سياست از اينهاست ، مخصوص آنها مى باشد . ۱

1.ولايت فقيه : ص ۱۹۲ ـ ۱۹۳ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی؛ مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 62017
صفحه از 588
پرینت  ارسال به