اگر مسئله را از زاويه ديگر بنگريم ، در آموزه هاى الهى به اين نكته تصريح شده است كه فلسفه وحى و راز نبوّت و چرايى حكومت در مكتب رسولان ، آموزش و پرورش انسان ها ، جهل زدايى و برانگيختن خِرَدهاست و على عليه السلام كه بيشتر از هر كسى ذهن ، زبان و كردارش ، مبيّن و مفسّر فرهنگ نبوى بوده است ، اين حقيقت را به گونه اى بس زيبا در خطابه هايش برنموده است ۱ و ضرورت پرداختن به فرهنگ و ادب مردمان ، و تقدّم آموزش و پرورش بر آب و نان انسان ، و تأكيد بر گسترش فرهنگ را در كنار ابعاد ديگر زندگى ، در سيره عملى خود نيز به روشنى عرضه كرده است . چه زيباست كلام او كه جامعه جاهلى را نماد جهل گسترى و دانش كُشى مى داند ، كه بى گمان ، جامعه نبوى ، علوى و الهى بايد جز آن باشد . ۲
2 . تصحيح فرهنگ عمومى
از جمله سياست هاى والا ، برجسته و ارجمند علوى ، مبارزه با سنّت هاى باطل ، شيوه هاى ناهنجار ، روش هاىِ ناشايسته ، و تأكيد بر شيوه هاى پسنديده و روش هاى بايسته و در يك جمله ، تصحيح فرهنگ عمومى است . على عليه السلام به كارگزاران نيز سفارش مى كرد كه هر چيزى را به بهانه وامانده از گذشته بودن ، از جامعه نزدايند ، به دقّت بنگرند و از سنّت هاى سازنده و انسانى حمايت كنند و با شيوه ها و سنّت هاى غلط ، مبارزه كنند و هرگز استمرار و گسترش آن را برنتابند .
3 . نقد ، آرى! چاپلوسى ، هرگز!
انتقاد ، حقّى است كه بدان وسيله ، ساير حقوق احيا مى گردد و از استبداد ـ كه خطرناك ترين آفت حكومت هاست ـ ، پيشگيرى كند .