است ـ ، مبتلا نخواهد شد . از اين رو ، امام بر لزوم كار و تلاش ، بسى تأكيد مى كند و كار را عبادت تلقّى كرده ، تلاش در جهت سامانبخشى زندگى را گام زدن در راه خدا مى داند .
2 . توسعه كشاورزى
زمين ، منبع «حيات» است . از نگاه امام على عليه السلام ، مردمانى كه زمين و آب دارند و فقر بر آنها سايه افكنده است ، از رحمت الهى به دور ، و از عنايت خداوند ، جدا هستند . على عليه السلام ، بر احياىِ زمين ، تأكيد مى ورزيد و براى فقرزدايى از جامعه ، به توسعه كشاورزى توصيه مى كرد و مردمان را به آبادانى زمين و بهره ورى از آن ، فرا مى خوانْد ؛ و فراتر از آن ، يكى از ملاك هاى ارزشيابى حكومت ها و چندى و چونى آنها در حكومتدارى را حدّ و حدود توجّه به كشاورزى مى دانست ، و توسعه كشاورزى را از جمله وظايف اصلى كارگزاران مى دانست و فرماندهان سپاه را مأمور دفاع از حقوق كشاورزان مى كرد .
3 . توسعه صنعت
به لحاظ شرايط اقليمى ، جامعه اى كه على عليه السلام حكومت را در آن به پا داشته بود ، زمينه «توسعه صنعتى» را نداشت . با اين همه ، حضرت ـ با توجّه به نصوصى كه از آن بزرگوار گزارش كرده اند ـ ، اهميّت زيادى براى صنعتْ قائل بود و به صنعت و حرفه ، صفت «گنج» مى داد . امام عليه السلام به كارگزارانش سفارش مى كرد تا از صنعتگران ، به جد حمايت كنند و از صنعتگران مى خواست كه در به وجود آوردن صنايع ، دقّت كنند و در استوارى و جودت صنايع بكوشند و هرگز «اتقان» و «احسان» كالا را فداى «سرعت» نسازند .