419
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3

مى بينيم يكى از آنها ، نارسايى مفاهيم كليسايى ، از نظر حقوق سياسى است . ارباب كليسا و همچنين برخى فيلسوفان اروپايى ، نوعى پيوند تصنّعى ميان اعتقاد به خدا از يك طرف ، و سلب حقوق سياسى و تثبيت حكومت هاى استبدادى ، از طرف ديگر ، برقرار كردند . طبعاً نوعى ارتباط مثبت ميان دموكراسى و حكومت مردم بر مردم و بى خدايى فرض شد . چنين فرض شد كه يا بايد خدا را بپذيريم و حقّ حكومت را از طرف او تفويض شده به افراد معيّنى كه هيچ نوعى امتياز روشنى ندارند ، تلقّى كنيم ، و يا خدا را نفى كنيم تا بتوانيم خود را ذى حق بدانيم .
از نظر روانشناسى مذهبى ، يكى از موجبات عقبگرد مذهبى ، اين است كه اولياى مذهب ، ميان مذهب و يك نياز طبيعى ، تضاد برقرار كنند ؛ مخصوصاً هنگامى كه آن نياز ، در سطح افكار عمومى ظاهر شود . درست در مرحله اى كه استبدادها و اختناق ها در اروپا به اوج خود رسيده بود و مردم ، تشنه اين انديشه بودند كه حقّ حاكميت ، از آنِ مردم است ، توسط كليسا يا طرفداران كليسا و يا با اتّكا به افكار كليسا ، اين فكر عرضه شد كه مردم ، در زمينه حكومت ، فقط تكليف و وظيفه دارند ، نه حق . همين كافى بود كه تشنگان آزادى و دموكراسى و حكومت را بر ضد كليسا ، بلكه بر ضد دين و خدا به طور كلّى برانگيزد .
اين طرز تفكّر ، هم در غرب و هم در شرق ، ريشه اى بسيار قديمى دارد ... ۱ .
براساس اين تفكّر خطرناك ، مردم هيچ گونه حقّى بر امام و رهبر ندارند و ولايت و رهبرى دينى ، مساوى است با سلب حقوق سياسى و اجتماعى مردم ، و در يك جمله ، رهبرْ مخدوم است و مردم ، همگى خادم! بديهى است حكومتى كه بر مبناى اين فلسفه حركت كند ، فاقد پشتوانه مردمى است و رهبرى كه درباره حقوق مردم ، داراى چنين اعتقادى باشد ، از رضايت و حمايت مردمْ برخوردار نخواهد بود .

1.سيرى در نهج البلاغه : ص ۱۱۹ .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
418

عدالت ، على رغم جوسازى ها و غوغاسالارى ها ، آهنگ حكومت جاودانه بر دل ها را داشته باشد ، نه با ترجيح مصالح بى بنياد ، قصد حاكميت زودگذر بر «تن»ها را .

2 . پاسدارى از حقوق مردم

عوامل روانى حمايت مردم از حكومت ها ، به تعداد نيازهاى گوناگون معنوى آنان است . يكى از مهم ترين عوامل حمايت هاى مردمى ، پاس داشتن حقوق مردم توسط حكومت است .
يكى از چيزهايى كه رضايت عمومْ بدان بستگى دارد ، اين است كه : حكومت ، با چه ديده اى به توده مردم و به خودش نگاه مى كند؟ با اين چشم كه آنها برده و مملوك اند ، و او خود ، مالك و صاحب اختيار است؟ ويا با اين چشم كه آنها صاحب حقّ اند و او خود ، تنها وكيل و امين و نماينده است؟ در صورت اوّل ، هر خدمتى انجام دهد ، از نوع تيمارى است كه مالك يك حيوان ، براى حيوان خويش انجام مى دهد ، و در صورت دوم ، از نوع خدمتى است كه يك امين صالحْ انجام مى دهد . اعتراف حكومت به حقوق واقعى مردم و احتراز از هر نوع عملى كه مشعر بر نفى حاكميت آنها باشد ، از شرايط اوّليه جلب رضا و اطمينان آنان است . ۱
استاد شهيد مطهرى رحمه الله در تحليلى عالمانه ، يكى از علل عمده گرايش به مادّيگرى را در قرون جديد ، اين انديشه خطرناك و گم راه كننده مى داند كه مسئوليت در برابر خدا ، مستلزم عدم مسئوليت در برابر خلق است ، و «حق اللّه » ، جانشين «حق النّاس» است ، و حقّ حاكميت ملّى ، مساوى است با بى خدايى :
در قرون جديد ، چنان كه مى دانيم ، نهضتى بر ضدّ مذهب در اروپا برپا شد و كم و بيش ، دامنه اش به بيرون دنياى مسيحيت ، كشيده شد . گرايش اين نهضت ، به طرف مادّيگرى بود . وقتى كه علل و ريشه هاى اين امر را جستجو مى كنيم ،

1.سيرى در نهج البلاغه : ص ۱۱۸ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی؛ مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 62100
صفحه از 588
پرینت  ارسال به