421
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3

كه خداوند به او سپرده ، ادا نمايد . هرگاه چنين كرد ، بر مردم واجب است كه سخنش را بپذيرند و فرمانش را اطاعت كنند و هنگامى كه فراخوانده مى شوند ، اجابت نمايند .
در اين سخن ، نه تنها حقّ رهبر در گرو اداى حقوق مردم گذاشته شده است ؛ بلكه حقّ امامت و ولايت و رهبرى نيز به عنوان حقّ امانتدارى ، مطرح گرديده است .
در گذرگاه تاريخ ، پاسدارى از حقوق مردم ، غالباً از مرز شعار فراتر نرفته ؛ بلكه در طول تاريخ ، اين شعار ، هماره ابزارى شده است براى تجاوز به حقوق انسان ها و زدودن حق مدارى ها .
در درازناى تاريخ اسلام ، پس از دوران پيامبر خدا ، روزگار على عليه السلام ، استثنايى بود براى استقرار عدالت اجتماعى و بسط قسط و احقاق حقوق مردم كه متأسفانه ، مردم در كشاكش غوغاسالارى هاى فتنه جويان ، فرصت بهره ورى از اين موقعيت را از دست دادند و به واقع ، بر حكومت او ستم روا داشتند . به فرموده على عليه السلام :
إن كانَتِ الرَّعايا قَبلي لَتَشكو حَيفَ رُعاتِها وإنَّني اليَومَ لَأَشكو حَيفَ رَعِيَّتي . 1 اگر در گذشته ، مردم از ستم واليان شكوه مى كردند ، من امروز از ستم مردمان خود ، شكوه دارم .
چنين شد كه على عليه السلام ، با دلى آكنده از غم ، به ديدار معبود شتافت . عدالت نيز با رفتن او دامن برچيد و بار ديگر ، حكومت ها بودند و مظلوميت فرودستان و تجاوز به حقوق انسان ها!
و اينك بر ماست كه از آنچه گذشته ، پند بگيريم و با عبرت آموزى از آنچه در آن روزگاران اتّفاق افتاد ، زمينه را براى استقرار عدالت اجتماعى آماده سازيم .

1.ر ك : ج ۵ ص ۳۷۵ ح ۴۷۵۰ و۴۷۵۱ .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
420

حقوق متقابل مردم و رهبرى

از نگاه على عليه السلام ، نه تنها حقّ رهبر سياسى جامعه در چارچوب اين آيين ، منافاتى با حقوق مردم ندارد ، بلكه حقّ رهبر سياسى ، در گرو اداى حقوق آنان از سوى رهبر است و مردم ، در صورتى موظّف به اطاعت و حمايت از رهبر هستند كه حقوق آنان در نظام تحت فرمان او رعايت شود .
امام على عليه السلام در اين زمينه ، چنين فرموده است :
أمّا بَعدُ ، فَقَد جَعَلَ اللّهُ سُبحانَهُ لي عَلَيكُم حَقّاً بِوِلايَةِ أمرِكُم ، ولَكُم عَلَيَّ مِنَ الحَقِّ مِثلُ الَّذي لي عَلَيكُم ، فَالحَقُّ أوسَعُ الأَشياءِ في التَّواصُفِ وأضيَقُها في التَّناصُفِ ، لايَجري لِأَحَدٍ إلّا جَرى عَلَيهِ ، و لايَجري عَلَيهِ إلّا جَرى لَهُ . 1 بعد از حمد و ستايش خدا ؛ همانا خداوندِ سبحان ، با سرپرستى و ولايت در كارهايتان ، حقى براى من بر عهده شما گذاشته است و در مقابل ، براى شما نيز همانند آن ، حقّى برگردن من نهاده است . پس حق در مقام توصيف ، از همه چيزها فراخ تر ، و در مقام انصاف در عملْ تنگ و باريك تر است . حق به سود كسى نيست ، مگر آن كه به زيان او نيز هست ، و بر زيان كسى نيست ، مگر اين كه به سود او نيز خواهد بود .
آن حضرت ، در سخنى ديگر ، حقوق متقابل مردم و رهبرى را چنين بيان مى كند :
حَقٌّ عَلَى الإمامِ أن يَحكُمَ بِما أنزَلَ اللّهُ و أن يُؤَدِّىَ الأَمانَةَ ، فَإِذا فَعَلَ فَحَقٌّ عَلَى الناسِ أن يَسمَعوا لَهُ وأن يُطيعوا ، وأن يُجيبوا إذا دُعوا . 2 بر امام لازم است كه طبق آنچه خداوند مقرّر كرده است ، حكومت كند و امانتى را

1.ر . ك : ج ۴ ص ۱۹۰ ح ۱۵۸۰ .

2.كنزالعمّال : ج ۵ ص ۷۶۴ ح ۱۴۳۱۳ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی؛ مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 72524
صفحه از 588
پرینت  ارسال به