روابط اجتماعى ، يارى مى خواست و مى فرمود :
أيُّهَا النّاسُ! أعينوني عَلى أنفُسِكُم وايمُ اللّهِ لِأُنصِفَنَّ المَظلومَ مِن ظالِمِهِ ، و لَأَقودَنَّ الظّالِمَ بِخِزامَتِهِ .۱به خدا سوگند ، كه دادِ ستمديده را از آن كه بر او ستم شده بستانم و مهار ستمكار را بگيرم .
داستان هاى حمايت عملى آن اسوه عدالت از ستمديدگان ، بسيار خواندنى ، و براى داعيه داران پيروى از آن بزرگوار ، بسى آموزنده است .
6 . تأسيس «بيت القصص (صندوق شكايات)»
پيشواىِ ستم ستيزان كه مى كوشيد كه به هر گونه ممكن ، ستمديده يارى شود و داد او ستانده شود ، بى گمان ، از هيچ كوششى در اين راه براى دريافت پژواك نداى مظلوم ، دريغ نمى كرد .
مظلومان چگونه بايد نداىِ خود را به حاكمان برسانند؟ روشن است كه گاهى فرودستان ، ياراى نزديك شدن به دستگاه حاكمى را ندارند ، تا چه رسد به طرح سخن و گزارش و شِكوه و . .. و چه بسيار كه ناله مظلومْ چون انعكاس يافته ، نتيجه عكس داده است و مسئولى كه بايد مؤاخذه شود ، ارتقا يافته و شاكىِ شكوه كننده از خود شده است . حضرت على عليه السلام براى اين كه اين دشوارى را چاره كند و در حدّ ممكن ، مشكل عدم طرح مستقيم مظلوميت ها و دادخواهى ها حل شود ، جايگاهى به نام «بيت القصص» تأسيس كرده بود تا مردمان ، مظلومان و هر آن كه مسئله اى دارد و از طرح روياروى آن ناتوان است ، دادخواهى خود را بنويسد و بدان جا بيفكند تا على عليه السلام از آن مطّلع شود . امام ، خود در ميان مردمان ندا در داد كه هر كس را نيازى