بر مردم تفسير كنيم ، مواضع حضرت ، به عنوان سياست مدار ، قابل دفاع نيست .
روشن است كه امام ، به اين مسائل توجه دارد و شيوه بهره گيرى از آن را نيز مى داند ؛ ولى به لحاظ تقيّد به قوانين الهى و ارزش هاى اخلاقى و تأكيد بر حقوق مردم ، بهره گيرى از آن را روا نمى داند . اين كلام او به روشنى ، نشان دهنده حقيقت ياد شده است كه فرمود :
لَولا إنَّ المَكرَ وَ الخَديعَةَ فِي النّارِ لَكُنتُ أمكَرَ النّاسِ .۱اگر نبود كه نيرنگ و حيله ، جايش در آتش است ، من از نيرنگبازترينِ مردم بودم .هَيهاتَ! لَولَا التُّقى لَكُنتُ أدهَى العَرَبِ .۲هرگز! اگر پارسايى نبود ، من زيرك ترينِ مردمانِ عرب بودم .
و نيز مى فرمايد :
به خدا سوگند، معاويه از من زيرك تر نيست؛ ليكن او حيله مى كند و به فجور دست مى زند؛ و اگر نبود زشتىِ حيله ، من از زيرك ترينِ مردمان بودم ، امّا هر نيرنگى ، معصيت است ، و هر معصيتى سرپوشى است ، و براى هر نيرنگبازى ، پرچمى است در روز قيامت كه بدان شناخته گردد . ۳
بدين سان ، امام به خوبى مى داند كه چگونه نفس ها را در سينه خفه كند ، و چه سان ، فريادها را به سكوت بكشاند و با نيرنگ ، كسان را فريب دهد و با زورمدارى ، در دل ها هراس افكنَد ، و با تطميع ، آزمندانِ سركش را رام كند ، و تجاوز به حقوق مردم و از كشته ، پُشته ساختن ، و مخالفت ها و شورش هاىِ داخلى را از بيخ و بُن بركَنَد ؛ امّا او على است و حق مدار و خدا بين و معاد باور ، كه تقيّدش به حق و