كه بخواهد ، عمل كند و همه وعده ها را دگرسان كند ، چنان كه سياست مداران ، هماره چنان كرده اند . اگر چنين مى كرد ، ديگر او على بن ابى طالب نبود . سياست مدارى بود چون ديگر سياست مدارها .
اين همه شيدايى در تاريخ و شيفتگى انسان ها به على عليه السلام ، معلول حق مدارى اوست . اكنون نيك بنگريم كه كجايند سالوسان و تزويرگران زورمدار؟ و از سوى ديگر ، ببينيم علّت ماندگارى على عليه السلام بر رواق تاريخ و بلنداى زمان ، چيست؟ سينه ها چرا آن همه عشق به على عليه السلام را بر خود نهاده اند؟ گفتيم و باز هم مى گوييم كه على عليه السلام ، سياست را ابزار اقامه حق و تأمين حقوق مردم مى داند ، نه ابزار سلطه بر آنان .
اصلاحات علوى،هدفى جز زنده گرداندن سيره و سنّت و شيوه حكومت نبوى نداشت . امام على عليه السلام ، نمى توانست سياست هاى ضد ارزشى ، ضد دينى و ضد انسانى را معمول بدارد . چنين بود كه على عليه السلام با همان دشوارى هايى رو به رو بود كه پيامبر خدا نيز با آنها درگير بود . ۱
على عليه السلام مى كوشيد تا با تحمّل دشوارى ها و شكيبايى در برابر تلخى ها و مشكلات ، يك بار ديگر ، سيماى نورانى حكومت نبوى و شيوه پيامبر خدا را در تاريخ اسلام ، تكرار كند و سيره اى كارآمد و عدالت گستر و زيبا را در پيش ديد نسل ها و عصرها بگذارد .
M2731_T1_File_2142684