۱۲۷۸.امام على عليه السلامـ در نامه اى به طلحه و زبير ـ: پس از حمد و سپاس خدا ؛ به درستى كه شما دانستيد ـ گرچه آن را كتمان كرديد ـ كه من به سوى مردم نرفتم تا اين كه مردم ، مرا خواستند ، و من با آنان بيعت نكردم ، تا اين كه آنان با من بيعت كردند و در حقيقت ، شما دو نفر هم از كسانى بوديد كه به سويم آمديد و با من ، بيعت كرديد . به درستى كه عموم مردم با من ، نه بر پايه زورْ بيعت كردند و نه براى [دستيابى به ]متاعى آماده .
۱۲۷۹.الفتوح :عمّار ياسر ، نزد على بن ابى طالب عليه السلام آمد و گفت : اى امير مؤمنان! حال كه مردم با ميل و رغبت با تو بيعت كردند ، نه از روى ناخشنودى ، به سوى اسامة بن زيد، عبد اللّه بن عمر ، محمد بن مسلمه ، حَسّان بن ثابت و كعب بن مالك بفِرست و آنان را به آنچه مهاجران و انصار در آن شركت كردند ، فراخوان . على عليه السلام فرمود : «ما را به كسانى كه به ما ميل و رغبت نشان نمى دهند، نيازى نيست».
1 / 3
بى ميلى امام به حكومت
۱۲۸۰.امام على عليه السلامـ در سخنرانى اش پس از بيعت ـ: پس از حمد و سپاس خداوند ؛ به درستى كه من حكومت بر امت محمّد را خوش نمى داشتم ـ اين را خداوند در آسمان ها و بالاى عرش مى داند ـ ، تا آن كه شما [مردم ]بر اين امر (حكومت من) ، اتّفاق كرديد . پس من هم آن را پذيرفتم .