463
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3

۱۲۸۱.تاريخ الطبرىـ از ابو بشير عابدى ـ: هنگام كشته شدن عثمان ، در مدينه بودم . مهاجران و انصار كه در ميان آنان ، طلحه و زبير نيز بودند ـ گرد آمدند و نزد امام على عليه السلام رفته ، گفتند : اى ابو الحسن! بيا تا با تو بيعت كنيم .
امام فرمود : «مرا نيازى به حكومتِ بر شما نيست . من همراه شمايم و هر كه را برگزيديد ، من هم بدان خشنودم» . سوگند به خداوند كه برگزيدند و گفتند جز تو را برنمى گزينيم .
[ ابو بشير گفت :] پس از كشته شدن عثمان ، بارها نزد امام رفت و آمد كردند ، تا اين كه در آخرين بار به وى گفتند : امور مردم ، جز در سايه حكومت ، سامان نگيرد ، و زمانِ قبول تو ، به درازا كشيد .
پس به آنان فرمود : «به درستى شما بارها نزد من آمديد . [ اينك] سخنى به شما مى گويم كه اگر آن را بپذيريد ، حكومت را مى پذيرم ، وگرنه مرا نيازى به حكومت كردن نيست» .
گفتند : هر چه بگويى ، اگر خدا بخواهد ، خواهيم پذيرفت .
امام عليه السلام آمد و بر منبر رفت . مردم ، اطراف او جمع شدند . سپس فرمود : «به درستى كه من از حكومت بر شما اكراه داشتم ؛ ولى شما جز به زمامدارى من راضى نشديد . بدانيد كه بدون نظر شما كارى بر من روا نيست . بدانيد كه كليدهاى ثروتِ شما نزد من است . بدانيد مرا حقّى نيست كه درهمى از آن را جز با رضايت شما بردارم . آيا بدين امر راضى هستيد؟» .
گفتند : بلى .
فرمود : «بار خدايا! تو گواه باش بر آنان» .
سپس بر اين اساس ، با آنان بيعت كرد .

۱۲۸۲.تاريخ الطبرىـ به نقل از محمد و طلحه ـ: مردم ، اطراف على عليه السلام را گرفتند و گفتند : با تو بيعت مى كنيم . تو خود مى بينى كه چه حوادثى بر اسلام فرود آمد و چه مصيبت هايى از ناحيه خويشاوندان ، بر ما روا داشته شد .
آن گاه على عليه السلام فرمود : «مرا رها سازيد و ديگرى را بجوييد . به درستى كه حوادثى چند پهلو و چند رنگ در پيش داريم كه دل ها بر آن ، پايدار نمى شود و انديشه ها در آن ، استوار نمى مانَد» .
مردم گفتند : تو را به خداوند سوگند مى دهيم . آيا آنچه را كه ما مى بينيم ، نمى بينى؟ آيا [ مشكلات ]اسلام را نمى بينى؟ آيا فتنه ها و بحران ها را نمى بينى؟ آيا از خدا نمى هراسى؟
آن گاه فرمود : «بر پايه آنچه مى انديشم ، پاسختان دادم . بدانيد اگر من حكومت را بپذيرم ، براساس آنچه مى دانم ، رفتار مى كنم ، و اگر مرا رها سازيد ، مانند يكى از شما خواهم بود ، جز آن كه شنواترينِ شما و فرمانبُردارترينِ شما هستم ، نسبت به كسى كه زمامدارى خويش را بدو بسپاريد» .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
462

۱۲۸۱.تاريخ الطبري عن أبي بَشيرٍ العابِديّ :كُنتُ بِالمَدينَةِ حينَ قُتِلَ عُثمانُ ، وَاجتَمَعَ المُهاجِرونَ والأَنصارُ ـ فيهِم طَلحَةُ والزُّبَيرُ ـ فَأَتَوا عَلِيّا ، فَقالوا : يا أبا حَسَنٍ ، هَلُمَّ نُبايِعكَ !
فَقالَ : لا حاجَةَ لي في أمرِكُم ، أنَا مَعَكُم ؛ فَمَنِ اختَرتُم فَقَد رَضيتُ بِهِ ، فَاختاروا وَاللّهِ ! فَقالوا : ما نَختارُ غَيرَكَ .
قالَ : فَاختَلَفوا إلَيهِ بَعدَما قُتِلَ عُثمانُ مِرارا ، ثُمَّ أتَوهُ في آخِرِ ذلِكَ ، فَقالوا لَهُ : إنّه لا يَصلُحُ النّاسُ إلّا بِإِمرَةٍ ، وقَد طالَ الأَمرُ ! فَقالَ لَهُم : إنَّكُم قَدِ اختَلَفتُم إلَيَّ وأتَيتُم ، وإنّي قائِلٌ لَكُم قَولاً إن قَبِلتُموهُ قَبِلتُ أمرَكُم ، وإلّا فَلا حاجَةَ لي فيهِ . قالوا : ما قُلتَ مِن شَيءٍ قَبِلناهُ إن شاءَ اللّهُ .
فَجاءَ فَصَعِدَ المِنبَرَ ، فَاجتَمَعَ النّاسُ إلَيهِ ، فَقالَ : إنّي قَد كُنتُ كارِها لِأَمرِكُم ، فَأَبَيتُم إلّا أن أكونَ عَلَيكُم ، ألا وإنَّهُ لَيسَ لي أمرٌ دونَكُم ، إلّا أنَّ مَفاتيحَ مالِكُم مَعي ، ألا وإنَّهُ لَيسَ لي أن آخُذَ مِنهُ دِرهَما دونَكُم ، رَضيتُم ؟ قالوا : نَعَم . قالَ : اللّهُمَّ اشهَد عَلَيهِم . ثُمَّ بايَعَهُم عَلى ذلِكَ . ۱

۱۲۸۲.تاريخ الطبري عن محمّد وطَلحَة :غَشِيَ النّاسُ عَليّا ، فَقالوا : نُبايِعُكَ ؛ فَقَد تَرى ما نزَلَ بِالإِسلامِ ، ومَا ابتُلينا بِهِ مِن ذَوِي القُربى ! فَقالَ عَليٌّ : دَعوني ، وَالتَمِسوا غَيري ؛ فَإِنّا مُستَقبِلونَ أمرا لَهُ وجوهٌ ولَهُ ألوانٌ ، لا تَقومُ لَهُ القُلوبُ ، ولا تَثبُتُ عَلَيهِ العُقولُ . فَقالوا : نَنشُدُكَ اللّهَ ، أ لا تَرى ما نَرى ! أ لا تَرَى الإِسلامَ ! أ لا تَرَى الفِتنَةَ ! أ لا تَخافُ اللّهَ !
فَقالَ : قَد أجَبتُكُم لِما أرى ، وَاعلَموا إن أجَبتُكُم رَكِبتُ بِكُم ما أعلَمُ ، وإن تَرَكتُموني فَإِنَّما أنَا كَأَحَدِكُم ، إلّا أنّي أسمَعُكُم وأطوَعُكُم لِمَن وَلَّيتُموهُ أمرَكُم . ۲

1.تاريخ الطبري : ج ۴ ص ۴۲۷ ، الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۳۰۲ و ص ۳۰۴ نحوه ؛ الكافئة : ص ۱۲ ح ۷ عن أبي بشر العائذي وفيه إلى «مرارا» ، شرح الأخبار : ج ۱ ص ۳۷۶ ح ۳۱۸ عن أبي بشير العائدي نحوه وراجع الفتوح : ج ۲ ص ۴۳۴ ـ ۴۳۶ والمناقب للخوارزمي : ص ۴۹ ح ۱۱ .

2.تاريخ الطبري : ج ۴ ص ۴۳۴ ، الكامل في التاريخ : ج ۲ ص ۳۰۴ ، نهاية الأرب : ج ۲۰ ص ۱۳ وفيهما «بين القرى» بدل «ذوي القربى» ؛ الجمل : ص ۱۲۹ عن سيف عن رجاله نحوه .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی؛ مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 62151
صفحه از 588
پرینت  ارسال به