۱۲۸۳.امام على عليه السلامـ از سخنان وى هنگامى كه پس از كشته شدن عثمان ، مردم خواستند با وى بيعت كنند ـ: مرا واگذاريد و ديگرى را به دست آريد كه ما به استقبال امورِ چند پهلو و رنگارنگ مى رويم . دل ها در آن ، بر جا نمى ماند و خِرَدها بر آن ، استوار نمى گردد . گستره زندگى را ابرهاى فتنه پوشانده است و راه روشن دگرگون شده است ؛ و بدانيد اگر من درخواستِ شما را پذيرفتم ، با شما چنان رفتار مى كنم كه [ خود ]مى دانم و به سخنِ سخنسرايان و ملامتِ سرزنش كنندگان ، گوش نمى دهم ، و اگر مرا واگذاريد ، همچون يكى از شمايم و شايد من براى كسى كه كار خود را بدو مى سپاريد ، بهتر از ديگران ، فرمانبُردار و شنوا باشم . من اگر وزير شما باشم ، بهتر است تا اميرِ شما باشم .
۱۲۸۴.تاريخ الطبرىـ به نقل از محمد بن حنفيه ـ: هنگام كشته شدن عثمان ، با پدرم بودم . وى برخاست و به منزل خود رفت . ياران پيامبر خدا نزد او آمدند و گفتند : اين مرد ، كشته شده و مردم را چاره اى از داشتن پيشوا نيست . ما امروز كسى را از تو سزاوارتر بر اين امر نمى دانيم كه سابقه دارتر [ در اسلام] و نزديك تر به پيامبر خدا باشد .
پدرم فرمود: «چنين مكنيد! من [ براى شما] وزير باشم، بهتر از آن است كه امير باشم» .
مردم گفتند : نه ، به خدا سوگند ، كارى انجام ندهيم ، مگر آن كه با تو بيعت كنيم» .
فرمود : «پس در مسجد ؛ چرا كه بيعت من با شما پنهانى نيست و جز با خشنودى مسلمانان ، صورت نگيرد» .
۱۲۸۵.امام على عليه السلامـ از سخنان وى در پاسخ طلحه و زبير ـ: به خداوند سوگند كه مرا نه در خلافت ، رغبتى بود و نه به فرمان روايى تمايلى ؛ امّا شما مرا بدان فرا خوانديد و بر آنْ وادارم ساختيد . پس از آن ، چون حكومت به من رو آورد ، به كتاب خدا و آنچه بر ما نهاده و آنچه ما را در حكمرانى فرمان داده است ، نظر كردم و پيروى كردم و به سنّتى كه پيامبر خدا نهاده است ، اقتدا نمودم .