۱۲۹۰.امام على عليه السلام :بيعت شما با من ، ناگهانى و بى انديشه نبود و انگيزه من و شما هم يكى نيست . به درستى كه من شما را براى خدا مى خواهم و شما مرا براى خودْ مى خواهيد . اى مردم! مرا در امور خود يارى رسانيد . سوگند به خداوند كه حقّ ستمديده را از ستمگر خواهم ستاند و لگام ستمگر را گرفته ، او را بر آبشخور حقيقتْ وارد خواهم كرد ، گرچه از آن كراهت داشته باشد .
۱۲۹۱.امام على عليه السلام :مردم بر عثمان شوريدند و ـ در حالى كه من كناره گير بودم ـ او را به قتل رساندند . سپس با [ وجود ]كراهت من ، مرا به حكومت رساندند . اگر ترسِ بر دين نبود ، آنان را اجابت نمى كردم .
۱۲۹۲.امام على عليه السلامـ در نامه ايشان به كوفيان ـ: خداوند آگاه است كه چاره اى جز پذيرش حكومت نداشتم و اگر شايسته تر از خود را مى يافتم ، در اين امر ، پيش قدم نمى شدم .
۱۲۹۳.امام على عليه السلام :سوگند به خداوند كه بر خلافتْ اقدام نكردم ، مگر از ترس آن كه بُزى نَر ۱ از بنى اميّه بر آن چنگ اندازد و كتاب خداوند را بازيچه سازد .
ر . ك : ج 4 ص 183 (به پا داشتن عدالت) .