۱۳۱۵.تاريخ اليعقوبى :مردمان ، جز سه نفر از قريش ، بيعت كردند : مروان بن حكم ، سعيد بن عاص و وليد بن عقبه كه سخنگوى گروه بود . او چنين گفت : اى مرد! تو نزديكان ما را كُشتى . امّا من ؛ پدرم را در جنگ بدر ، اسير كُشتى ، و امّا سعيد ؛ پس پدر او را در جنگ بدر كُشتى ، در حالى كه پدرش از چهره هاى درخشان قريش بود ، و امّا مروان ؛ پس پدر او را سرزنش كردى و از عثمان ، هنگامى كه وى را به خود نزديك كرد ، عيبجويى نمودى ... [ از اين رو] با يكديگر پيمان بستيم [ كه در صورتى با تو بيعت كنيم] كه آنچه كرده ايم ، [ كيفرش را] از ما بردارى ، و آنچه در دست ماست ، بر ما ببخشى و قاتلان رفيق ما (عثمان) را به قتل برسانى .
على عليه السلام خشمگين شد و فرمود : «امّا اين كه گفتى من نزديكان شما را كشتم ، [ بدانيد كه] حق ، نزديكان شما را كشت . امّا اين كه از آنچه كرده ايد ، دست بردارم ، من حق وانهادن حق خدا را ندارم ؛ و امّا اين كه آنچه در دست شماست ، بر شما ببخشم ، پس در آنچه از آنِ خداوند و مسلمانان است ، عدالت ، شما را فرا مى گيرد .
و امّا كشتن قاتلان عثمان ؛ اگر امروز كشتن آنها بر من لازم باشد،فردا مبارزه با آنان نيز ، بر من لازم خواهد بود. ليكن به سود شماست كه بر كتاب خدا و سنّت پيامبر خدا وادارتان سازم . آن كه حق بر او تنگ باشد ، باطل برايش تنگ تر است ، و اگر مايليد ، به پيشگامانتان بپيونديد» .
آن گاه مروان گفت : با تو بيعت مى كنيم و همراهت مى مانيم تا ببينى و ببينيم [ چه خواهد شد] .