۱۳۱۶.تاريخ الطبرىـ به نقل از عبداللّه بن حسن ـ: آن گاه كه عثمان كشته شد ، انصار با على عليه السلام بيعت كردند ، جز تعدادى اندك ، مانند : حسّان بن ثابت ، كعب بن مالك ، مسلمة بن مخلّد ، ابوسعيد خُدرى ، محمّد بن مسلمه ، نعمان بن بشير ، زيد بن ثابت ، رافع بن خديج ، فضالة بن عبيد و كعب بن عجره. اينان،عثمانى (پيروان عثمان) بودند.
سپس مردى به عبداللّه بن حسن گفت : چگونه اينان از بيعت على عليه السلام سر باز زدند ، با آن كه عثمانى بودند؟
پاسخ داد : امّا حَسّان ، شاعر است و بى تفاوت كه چه مى كند ؛ و امّا زيد بن ثابت ، پس عثمان او را سرپرست ديوان و بيت المال نمود . هنگامى كه عثمان محاصره شد ، او گفت : اى گروه انصار! ياوران خداوند باشيد ... .
[ اين سخن را ]دو بار تكرار كرد . ابو ايّوب در پاسخش گفت : تو او را يارى نمى كنى ، مگر بدان جهت كه نخل هاى بى شمار ، در اختيارت گذارد .
و امّا كعب بن مالك ، پس عثمان او را در گردآورى زكات منطقه مُزينه به كار گرفت و آنچه را از مردم آن منطقه گرفته بود ، به وى بخشيد .
۱۳۱۷.وقعة صفّينـ به نقل از عمر بن سعد ـ: عبداللّه بن عمر ، سعد بن ابى وقّاص و مغيرة بن شعبه ، با عدّه اى كه آنان را همراهى مى كردند ، و همگى از على عليه السلام كناره گرفته بودند ، بر وى وارد شدند و درخواست كردند كه سهم آنان را بپردازد (اينان ، كسانى بودند كه از رفتن به جنگ صفين و جمل ، سر باز زدند) . على عليه السلام به آنان فرمود : «چه چيزى شما را به كناره گيرى از من ، واداشت؟» .
گفتند : عثمان كشته شد و نمى دانيم خونش به حق ريخته شد يا نه؟ او حوادثى پديد آورد و شما او را توبه داديد و او هم توبه كرد . آن گاه به هنگام كشته شدن ، در كشتن او داخل شديد . نمى دانيم در اين كار ، درست عمل كرديد يا به خطا رفتيد ، با آن كه اى اميرمؤمنان! از برترى ، سابقه[ ات در اسلام ]و هجرت تو آگاهيم .
آن گاه على عليه السلام فرمود : «آيا نمى دانيد كه خداوند عز و جل شما را فرمان داد كه امر به معروف كنيد و از منكر ، نهى كنيد و فرمود : «اگر دو طايفه از مؤمنان با هم بجنگند ، ميان آن دو را اصلاح دهيد ، و اگر [ باز ]يكى از آن دو بر ديگرى تعدّى كرد ، با آن [ طايفه اى] كه تعدّى مى كند ، بجنگيد تا به فرمان خدا باز گردد ؟» » .
سعد گفت : اى على! به من شمشيرى ده كه كافر را از مؤمن باز شناسد . مى ترسم مؤمنى را بكشم و داخل آتش گردم !
على عليه السلام به آنان فرمود: «آيا نمى دانيد كه عثمان، پيشوايى بود كه بر پيروى و اطاعت با او بيعت كرديد ؟ اگر درستكار بود ، چرا او را يارى نكرديد؟ و اگر بدكار بود ، چرا با او نجنگيديد؟ اگر كارهاى عثمان ، درست بود ، شما ستم كرديد ؛ زيرا پيشواى خود را يارى نكرديد ؛ و اگر بدكار بود ، [ باز هم] ستم كرديد ؛ زيرا كسى را كه امر به معروف و نهى از منكر كرد ، يارى نكرديد و ستم كرديد كه ميان ما و دشمن ما به آنچه كه خداوند شما را بدان فرمان داده ، به پا نخاستيد زيرا خداوند فرمود : با آن [ طايفه اى ]كه تعدّى مى كند بجنگيد تا به فرمان خدا بازگردد . سپس آن گروه را باز گرداند و چيزى به آنان نبخشيد .