۱۳۲۸.صحيح البخارىـ به نقل از عبداللّه بن دينار ـ: وقتى كه مردم با عبدالملك بيعت كردند ، عبد اللّه بن عمر ، نامه اى بدين مضمون به وى نوشت :
به بنده خدا ، عبدالملك ، اميرمؤمنان! به درستى كه به پيروى و حرفْ شنوى نسبت به بنده خدا عبدالملك ، بر اساس سنّت خدا و پيامبر خدا در حدّ توان ، اعتراف مى كنم و فرزندانم هم بدين امر ، اقرار مى كنند .
۱۳۲۹.شرح نهج البلاغة :عبد اللّه بن عمر ، از بيعت با على عليه السلام سر باز زد و شبانه ، درِ خانه حجّاج را كوبيد تا با عبدالملك ، بيعت كند ، مبادا آن شب را بدون امام به صبح رساند . اين گمان ، از آن جا برايش پيش آمد كه او از پيامبر خدا روايت كرده كه فرمود : «هركس بميرد و پيشوايى نداشته باشد ، به مرگ جاهلى مرده است» و كار بدان جا رسيد كه حجّاج ، از سر تحقير و خوار شمردن او پايش را از رخت خواب بيرون آورد و گفت : [ براى بيعت ]دستت را به پايم بزن ۱ !
۱۳۳۰.الطبقات الكبرىـ به نقل از نافع ـ: در زمان ابن زبير ، خوارج و خَشَبيه ، ۲ به ابن عمر گفته شد : با همه اينها نماز مى گزارى ، با اين كه برخى از اينها برخى ديگر را مى كُشند؟
ابن عمر پاسخ داد : هركس «بشتابيد به سوى نماز!» را بر زبان آورَد ، او را اجابت مى كنم ، و هركس «بشتابيد به سوى رستگارى!» را بر زبان رانَد ، او را اجابت مى كنم ، و هركس بگويد : «بشتابيد به سوى كشتنِ برادرِ مسلمان و گرفتن اموال وى!» ، گويم : «نه» .
۱۳۳۱.الطبقات الكبرىـ به نقل از سيف مازنى ـ: ابن عمر مى گفت : در فتنه ها كارزار نمى كنم و پشت سرِ هر آن كس كه پيروز شود ، نماز مى گزارم .