۱۳۴۵.شرح نهج البلاغةـ به نقل از مدائنى در گزارش جلسه اى كه در آن ، ابن عبّاس و معاويه ، حضور داشتند ـ: مغيرة بن شعبه گفت : آگاه باشيد! سوگند به خداوند كه براى على عليه السلام ، خيرخواهى كردم و او رأى خود را ترجيح داد و به زياده روى اش ادامه داد . از اين رو ، فرجام امور ، به ضرر وى شد نه به سود او ، و من ، گمان برم كه مردمانش از روش او پيروى كنند .
ابن عبّاس گفت : به خدا سوگند ، اميرمؤمنان ، به آراى گوناگون و خاستگاه دورانديشى و گرداندن امور ، داناتر از آن بود كه رايزنى تو را در آنچه خداوند از آن نهى كرده و آن را نكوهش ، بپذيرد . «نمى يابى گروهى را كه به خداوند و روز واپسين ، ايمان آورند ، با كسانى كه با خدا و رسولش دشمنى كنند ، دوستى پيشه سازند» و او تو را بر تذكرى روشن و آيه اى تلاوت شده آگاه ساخت ؛ اين سخن خداوند كه : «گم راهان را ياور نگيرم» .
آيا برايش جايز بود بر اموال عمومى و خون مسلمانان ، افرادى را بگمارد كه نزد او امين و مورد اعتماد نبودند؟ هرگز ، هرگز! او به واجبات الهى و سنّت پيامبر خدا داناتر است كه خلاف آنچه اظهار مى دارد ، در دل داشته باشد ، مگر براى تقيّه ؛ ولى با روشنى حق ، پايدارى دل ها و فراوانى ياور ، مجالى براى تقيّه نيست . مانند شمشير بيرون آمده از نيام ، در راه اجراى فرمان خدا به پيش مى رود و طاعت پروردگار و پرواى او را بر رأى دنيامداران ، ترجيح مى دهد .