61
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3

۱۰۶۱.الأمالى ، طوسى به نقل از محمّد بن عمرو بن حزم ـ :هنگامى كه اعضاى شورا براى مشورت گرد آمدند ، درباره خلافت به گفتگو پرداختند و عبد الرحمان با يك يك آنان ، جداگانه گفتگو كرد و سپس به على عليه السلام گفت : عهد و پيمان خدا ، بر [ ذمّه ]تو باشد كه اگر والى شدى ، به كتاب خدا و سنّت پيامبرش و سيره ابو بكر و عمر ، عمل كنى .
على عليه السلام فرمود : «عهد و پيمان خدا ، بر [ ذمّه] من [ اين چنين ]باشد كه اگر عهده دار امرتان شدم ، به كتاب خدا و سنّت پيامبر صلى الله عليه و آله عمل كنم» .
عبد الرحمان ، آنچه را به على عليه السلام گفته بود ، به عثمان گفت و او پاسخ مثبت داد .
[ عبد الرحمان ، ]اين سخن را سه بار بر هر دو عرضه كرد و هر بار ، على عليه السلام پاسخ خود را مى داد و عثمان هم موافقت كامل خود را ابراز مى نمود . در بار سوم ، عبد الرحمان با عثمان ، بيعت كرد .

۱۰۶۲.مسند ابن حنبلـ به نقل از ابو وائل ـ: به عبد الرحمان بن عوف گفتم : چگونه با عثمان بيعت كرديد و على را وا نهاديد؟
گفت : گناه من چيست؟ از على آغاز كردم و گفتم : با تو بر كتاب خدا و سنّت پيامبرش و سيره ابو بكر و عمر بيعت مى كنم . گفت : در حدّ توانم . سپس بر عثمان عرضه كردم و او آنها را پذيرفت . ۱

1.در كتاب الإمامة و السياسة آمده است كه عبد الرحمان بن عوف ، دست عثمان را گرفت و به او گفت : عهد و پيمان خدا بر [ ذمّه] تو باشد كه اگر با تو بيعت كردم ، كتاب خدا و سنّت پيامبرش و سنّت دو خليفه قبلى را برپا دارى و نيز شرط عمر را ؛ يعنى هيچ يك از بنى اميّه را بر دوش مردم ، سوار مكنى. عثمان گفت : باشد. سپس عبد الرحمان دست على عليه السلام را گرفت و به او گفت : با تو بر شرط عمر بيعت مى كنم ؛ يعنى اين كه هيچ يك از بنى هاشم را بر دوش مردم ، سوار نكنى . در اين هنگام ، على عليه السلام فرمود : «تو حق ندارى اين شرط را به گردن من بگذارى . آنچه به عهده من است ، كوشش و تلاش براى امّت محمّد صلى الله عليه و آله است. هر جا [ و در هر كس] توانايى و امانتدارى يافتم ، از او كمك مى گيرم ، در بنى هاشم باشد يا در غير آنان». عبد الرحمان گفت : به خدا سوگند ، نه ، تا آن كه رعايت اين شرط را به من قول بدهى . على عليه السلام فرمود : «به خدا سوگند كه هرگز به تو اين قول را نمى دهم» (الإمامة والسياسة : ج۱ ص ۴۵) .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
60

۱۰۶۱.الأمالي للطوسي عن محمّد بن عمرو بن حزم :إنَّ القَومَ حينَ اجتَمَعوا لِلشّورى فَقالوا فيها ، وناجى عَبدُ الرَّحمنِ [كُلَّ] ۱ رَجُلٍ مِنهُم عَلى حِدَةٍ ، ثُمَّ قالَ لِعَلِيٍّ عليه السلام : عَلَيكَ عَهدُ اللّهِ وميثاقُهُ ، لَئِن وُلّيتَ لَتَعمَلَنَّ بِكِتابِ اللّهِ وسُنَّةِ نَبِيِّهِ وسيرَةِ أبي بَكرٍ وعُمَرَ .
فَقالَ عَلِيٌّ عليه السلام : عَلَيَّ عَهدُ اللّهِ وميثاقُهُ ، لَئِن وُلّيتُ أمرَكُم لَأَعمَلَنَّ بِكِتابِ اللّهِ وسُنَّةِ رَسولِهِ .
فَقالَ عَبدُ الرَّحمنِ لِعُثمانَ كَقَولِهِ لِعَلِيٍّ عليه السلام فَأَجابَهُ : أن نَعَم .
فَردَّ عَلَيهِمَا القَولَ ثَلاثا ، كُلُّ ذلِكَ يَقولُ عَلِيٌّ عليه السلام كَقَولِهِ ، ويُجيبُهُ عُثمانُ : أن نَعَم ، فَبايَعَ عُثمانَ عَبدُ الرَّحمنِ عِندَ ذلِكَ . ۲

۱۰۶۲.مسند ابن حنبل عن أبيوائل:قُلتُ لِعَبدِ الرَّحمنِ بنِ عَوفٍ : كَيفَ بايَعتُم عُثمانَ وتَرَكتُم عَلِيّا رضى الله عنه ؟ قالَ : ما ذَنبي ؟ قَد بَدَأتُ بِعَلِيٍّ فَقُلتُ : اُبايِعُكَ عَلى كِتابِ اللّهِ وسُنَّةِ رَسولِهِ ، وسيرَةِ أبي بَكرٍ وعُمَرَ . فَقالَ : فيمَا استَطَعتُ ، ثُمَّ عَرَضتُها عَلى عُثمانَ فَقَبِلَها . ۳

1.ما بين المعقوفين إضافة منّا ، وهو ممّا يقتضيه السياق .

2.الأمالي للطوسي : ص ۷۰۹ ح ۱۵۱۲ .

3.مسند ابن حنبل : ج ۱ ص ۱۶۲ ح ۵۵۷ ، المنتظم : ج ۴ ص ۳۳۷ ، تاريخ الإسلام للذهبي : ج ۳ ص ۳۰۴ ، تاريخ الخلفاء : ص ۱۸۲ . وفي الإمامة والسياسة ج ۱ ص ۴۵ : أنّ عبد الرحمن بن عوف أخذ بيد عثمان ، فقال له : عليك عهد اللّه وميثاقه ، لئن بايعتك لتقيمن لنا كتاب اللّه وسنّة رسوله وسنّة صاحبيك ، وشرط عمر ؛ أن لا تجعل أحدا من بني اُميّة على رقاب النّاس . فقال عثمان : نعم . ثمّ أخذ بيد عليّ عليه السلام ، فقال له : اُبايعك على شرط عمر ؛ أن لا تجعل أحدا من بني هاشم على رقاب النّاس . فقال عليٌّ عليه السلام عند ذلك : ما لك ولهذا إذا قطعتها في عنقي ؟ فإنّ عليَّ الاجتهاد لاُمّة محمّد حيث علمت القوّة والأمانة استعنت بها ، كان في بني هاشم أو غيرهم . قال عبد الرحمن : لا واللّه ، حتّى تعطيني هذا الشرط . قال عليّ : واللّه لا أعطيكه أبدا .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی؛ مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 75232
صفحه از 588
پرینت  ارسال به