65
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3

۱۰۶۴.تاريخ دمشقـ به نقل از منهال بن عمرو و عَبّاد بن عبد اللّه اسدى و عمرو بن واثله ـ: على بن ابى طالب عليه السلام در روز شورا فرمود : «به خدا سوگند ، بر آنان چنان احتجاج مى كنم كه نه قُرَشى و نه عرب و نه عجمِ آنها نتواند آن را رد كند و خلافش را بگويد» .
سپس به عثمان بن عفّان و عبد الرحمان بن عوف و زبير و طلحه و سعد ، كه اعضاى شورا و همگى از قريش بودند ـ و طلحه ، آن هنگام ، رسيده بود ـ فرمود : «شما را به خدايى كه خدايى جز او نيست ، سوگند مى دهم : آيا كسى در ميان شما هست كه پيش از من به يگانگى خداوند ، اقرار كرده باشد؟» .
گفتند : خدا گواه است كه نه .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم : آيا كسى در ميان شما هست كه پيش از من براى خدا نماز گزارده و به سوى دو قبله ، نماز خوانده باشد؟» .
گفتند : خدا گواه است كه نه .
فرمود : «چون پيامبر صلى الله عليه و آله مؤمنان را با هم برادر كرد ، مرا با خود برادر نمود و [ مرا ]براى خود ، به منزله هارون براى موسى عليه السلام قرار داد ، جز آن كه من پيامبر نيستم . شما را به خدا سوگند مى دهم : آيا جز من ، كسى در ميان شما ، برادر پيامبر خدا هست؟» .
گفتند : نه .
فرمود : «چون پيامبر خدا درِ خانه هايتان را [ كه به مسجد باز مى شد ،] بست و درِ خانه مرا گشود و با او در منزل و مسجدش بودم ، عمويش برخاست و به او گفت : اى پيامبر خدا! درهاى خانه هاى ما را بستى و درِ خانه على را گشودى! [ پيامبر خدا ]فرمود : آرى . خداوند ، به گشودن درِ خانه او و بستن درهاى خانه هاى شما فرمان داد .
شما را به خدا سوگند مى دهم : آيا جز من ، در ميان شما پاك و پاكيزه اى هست؟» .
گفتند : خدا گواه است كه نه .
فرمود : «چون [ پيامبر خدا] پرچم را در جنگ خيبر به من سپرد ، فرمود : پرچم را به كسى مى دهم كه خدا و پيامبرش را دوست دارد و خدا و پيامبرش نيز او را دوست دارند و نيز ، در روز پرنده [ بريان شده ]مى گفت : خدايا! محبوب ترينِ خلق خود را نزد من آر تا با من غذا بخورد . پس ، من آمدم كه گفت : خدايا! محبوب ترين فردِ نزد پيامبرت [ نيز همين است] . خدايا! محبوب ترين فردِ نزد پيامبرت [ نيز همين است] .
شما را به خدا سوگند مى دهم : آيا در ميان شما ، محبوب تر از من در نزد خدا و پيامبر او هست؟» .
گفتند : خدا گواه است كه نه .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم : آيا جز من ، كسى در ميان شما هست كه پيش از نجوا كردن [ با پيامبر صلى الله عليه و آله ] ، صدقه داده باشد ، تا زمانى كه خداوند ، آن حُكم را برداشت؟» .
گفتند : خدا گواه است كه نه .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم : آيا جز من ، كسى در ميان شما هست كه مشركان قريش و عرب را به خاطر خدا و پيامبرش ، كشته باشد؟» .
گفتند : خدا گواه است كه نه .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم : آيا در ميان شما كسى هست كه پيامبر خدا براى او همانند من ، علم خواسته باشد و [ نيز] دعا كرده باشد كه گوشِ به خاطرسپارنده اش شود؟» .
گفتند : خدا گواه است كه نه .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم : آيا جز من ، كسى در ميان شما هست كه در خويشى ، نسبى نزديك تر از من به پيامبر خدا داشته باشد و كسى هست كه پيامبر خدا ، او را جان خود و پسران او را پسران خود ، و زنان او را از خود دانسته باشد؟» .
گفتند : خدا گواه است كه نه .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم : آيا جز من و فاطمه ، كسى در ميان شما هست كه همراه پيامبر صلى الله عليه و آله خُمس گرفته باشد ، پيش از آن كه كسى از خويشان پيامبر صلى الله عليه و آله ايمان آورد؟» .
گفتند : خدا گواه است كه نه .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم : آيا در اين روزگار ، كسى در ميان شما هست كه با همسرى مانند همسرم فاطمه ، دختر پيامبر خدا و سَرور زنان روزگارِ خود ، ازدواج كرده باشد؟» .
گفتند : خدا گواه است كه نه .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم : آيا جز من ، كسى در ميان شما هست كه دو پسر مانند دو پسرم ، حسن و حسين ، داشته باشد كه سَرور جوانان بهشتى ، جز پيامبران ، باشند؟» .
گفتند : خدا گواه است كه نه .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم : آيا جز من ، كسى در ميان شما برادرى مانند جعفر دارد كه آراسته به دو بال باشد و در بهشت با فرشتگان پرواز كند؟» .
گفتند : خدا گواه است كه نه .
فرمود:«شما را به خدا سوگند مى دهم:آيا جز من، كسى در ميان شما هست كه عمويى مانند عمويم حمزه داشته باشد كه شير خدا و شير پيامبر خدا و سالار شهيدان باشد؟» .
گفتند : خدا گواه است كه نه .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم : آيا جز من ، كسى در ميان شما هست كه همراه فرشتگان ، به خاك سپردن پيامبر خدا را عهده دار شده باشد؟» .
گفتند : خدا گواه است كه نه .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم : آيا جز من ، كسى در ميان شما هست كه با فرشتگان ، غسل پيامبر صلى الله عليه و آله را عهده دار شده باشد ، [ در حالى كه ]آن فرشتگان ، جنازه مطهّر را هر گونه كه او مى خواست ، برايش زير و رو كنند؟» .
گفتند : خدا گواه است كه نه .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم : آيا جز من ، كسى در ميان شما هست كه او آخرين ديدار را با پيامبر خدا داشته است ، تا آن هنگام كه پيامبر خدا را در قبرش نهاده است؟» .
گفتند : خدا گواه است كه نه .
فرمود : «شما را به خدا سوگند مى دهم : آيا جز من ، كسى در ميان شما هست كه پس از پيامبر صلى الله عليه و آله بدهى هاى او را پرداخته و وعده هاى او را به انجام رسانده باشد؟» .
گفتند : خدا گواه است كه نه .
فرمود : «و خداوند عز و جل گفته است : «و نمى دانم ؛ شايد آن براى شما آزمايشى و تا چندگاهى مايه برخوردارى باشد» » .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
64

۱۰۶۴.تاريخ دمشق عن المنهال بن عمرو وعباد بن عبد اللّه الأسدي وعمرو بن واثِلَة :قالَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ يَومَ الشّورى : وَاللّهِ لَأَحتَجَّنَّ عَلَيهِم بِما لا يَستَطيعُ قُرَشِيُّهُم ولا عَرَبِيُّهُم ولا عَجَمِيُّهُم رَدَّهُ ، ولا يَقولُ خِلافَهُ .
ثُمَّ قالَ لِعُثمانَ بنِ عَفّانَ ولِعَبدِ الرَّحمنِ بنِ عَوفٍ وَالزُّبَيرِ ولِطَلحَةَ وسَعدٍ ، وهُم أصحابُ الشّورى وكُلُّهُم مِن قُرَيشٍ ، وقَد كانَ قَدِمَ طَلحَةُ :
أنشُدُكُم بِاللّهِ الَّذي لا إلهَ إلّا هُوَ ، أفيكُم أحَدٌ وَحَّدَ اللّهَ قَبلي ؟
قالوا : اللّهُمَّ لا .
قال : أنشُدُكُم بِاللّهِ ، هَل فيكُم أحَدٌ صَلّى للّهِِ قَبلي وصَلَّى القِبلَتَينِ ؟
قالوا : اللّهُمَّ لا .
قال : أنشُدُكُم بِاللّهِ ، أ فيكُم أحَدٌ أخو رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله غَيري ؛ إذ آخى بَينَ المُؤمِنينَ ، فَآخى بَيني وبَينَ نَفسِهِ ، وجَعَلَني مِنهُ بِمَنزِلَةِ هارونَ مِن موسى إلّا أنّي لَستُ بِنَبِيٍّ ؟
قالوا : لا .
قالَ : أنشُدُكُم بِاللّهِ ، أ فيكُم مُطَهَّرٌ غَيري إذ سَدَّ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله أبوابَكُم وفَتَحَ بابي ، وكُنتُ مَعَهُ في مَساكِنِهِ ومَسجِدِهِ ، فَقامَ إلَيهِ عَمُّهُ فَقالَ : يا رَسولَ اللّهِ غَلَّقت أبوابَنا وفَتَحتَ بابَ عَلِيٍّ ؟ قالَ : «نَعَم ، اللّهُ أمَرَ بِفَتحِ بابِهِ وسَدَّ أبوابِكُم»؟
قالوا : اللّهُمَّ لا .
قالَ : نَشَدتُكُم بِاللّهِ ، أفيكُم أحَدٌ أحَبُّ إلَى اللّهِ وإلى رَسولِهِ مِنّي ؛ إذ دَفَعَ الرّايَةَ إلَيَّ يَومَ خَيبَرَ ، فَقالَ : لَاُعطِيَنَّ الرّايَةَ إلى مَن يُحِبُّ اللّهَ ورَسولَهُ ويُحِبُّهُ اللّهُ ورَسولُهُ ، ويَومَ الطّائِرِ إذ يَقولُ : اللّهُمَّ ائتِني بِأَحَبِّ خَلقِكَ إلَيكَ يَأكُلُ مَعي ، فَجِئتُ ، فَقالَ : اللّهُمَّ وإلى رَسولِكَ ، اللّهمّ وإلى رَسولِكَ ، غَيري ؟
قالوا : اللّهُمَّ لا .
قالَ : نَشَدتُكُم بِاللّهِ ، أفيكُم أحَدٌ قَدَّمَ بَينَ يَدَي نَجواهُ صَدَقَةً غَيري حَتّى رَفَعَ اللّهُ ذلِكَ الحُكمَ ؟
قالوا : اللّهُمَّ لا .
قالَ : نَشَدتُكُم بِاللّهِ ، أفيكُم مَن قَتَلَ مُشرِكي قُرَيشٍ وَالعَرَبِ فِي اللّهِ وفي رَسولِهِ غَيري ؟
قالوا : اللّهُمَّ لا .
قالَ : نَشَدتُكُم بِاللّهِ أفيكُم أحَدٌ دَعا رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَهُ فِي العِلمِ ، وأن يَكونَ اُذُنَهُ الواعِيَةَ مِثل ما دَعا لي ؟
قالوا : اللّهُمَّ لا .
قالَ : نَشَدتُكُم بِاللّهِ ، هَل فيكُم أحَدٌ أقرَبُ إلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فِي الرَّحِمِ ، ومَن جَعَلَهُ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله نَفسَهُ ، وأبناءَهُ أبناءَهُ ، ونِساءَهُ نِساءَهُ غَيري ؟
قالوا : اللّهُمَّ لا .
قالَ : نَشَدتُكُم بِاللّهِ ، أ فيكُم أحَدٌ كانَ يَأخُذُ الخُمُسَ مَعَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله قَبلَ أن يُؤمِنَ أحَدٌ مِن قَرابَتِهِ غَيري وغَيرُ فاطِمَةَ ؟
قالوا : اللّهُمَّ لا .
قالَ : نَشَدتُكُم بِاللّهِ ، أ فيكُمُ اليَومَ أحَدٌ لَهُ زَوجَةٌ مَثلُ زَوجتي فاطِمَةَ بِنتِ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله سَيِّدَةِ نِساءِ عالَمِها ؟
قالوا : اللّهُمَّ لا .
قالَ : نَشَدتُكُم بِاللّهِ ، هَل فيكُم أحَدٌ لَهُ ابنانِ مِثلُ ابنَيَّ الحَسَنِ والحُسَينِ سَيِّدي شَبابِ أهلِ الجَنَّةِ ما خَلا النَّبِيِّينَ غَيري ؟
قالوا : اللّهُمَّ لا .
قالَ : نَشَدتُكُم بِاللّهِ ، أ فيكُم أحَدٌ لَهُ أخٌ كَأَخي جَعفَرٍ الطَّيّارِ فِي الجَنَّةِ ، المُزَيَّنِ بِالجَناحَينِ مَعَ المَلائِكَةِ ، غَيري ؟
قالوا : اللّهُمَّ لا .
قالَ : نَشَدتُكُم بِاللّهِ ، أ فيكُم أحَدٌ لَهُ عَمٌّ مِثلُ عَمّي أسدِ اللّهِ وأسَدِ رَسولِهِ سَيِّدِ الشُّهَداءِ حَمزَةَ غَيري ؟
قالوا : اللّهُمَّ لا .
قالَ : نَشَدتُكُم بِاللّهِ ، أ فيكُم أحَدٌ وَلِيَ غَمضَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله مَعَ المَلائِكَةِ غَيري ؟
قالوا : اللّهُمَّ لا .
قالَ : نَشَدتُكُم بِاللّهِ ، أ فيكُم أحَدٌ وَلِيَ غُسلَ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله مَعَ المَلائِكَةِ يُقَلِّبونَهُ لي كَيفَ أشاءُ غَيري ؟
قالوا : اللّهُمَّ لا .
قالَ : نَشَدتُكُم بِاللّهِ ، أ فيكُم أحَدٌ كانَ آخِرُ عَهدِهِ بِرَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله حَتّى وَضَعَهُ في حُفرَتِهِ غَيري ؟
قالوا : اللّهُمَّ لا .
قالَ : نَشَدتُكُم بِاللّهِ ، أ فيكُم أحَدٌ قَضى عَن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله بَعدَهُ دُيونَهُ ومَواعيدَهُ غَيري ؟
قالوا : اللّهُمَّ لا .
قالَ : وقَد قالَ اللّهُ عَزَّوجَلَّ : «وَ إِنْ أَدْرِى لَعَلَّهُ فِتْنَةٌ لَّكُمْ وَ مَتَـعٌ إِلَى حِينٍ»۱ . ۲

1.الأنبياء : ۱۱۱ .

2.تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۴۳۱ و ص ۴۳۳ ـ ۴۳۵ ؛ الأمالي للطوسي : ص ۳۳۳ ح ۶۶۷ ، بشارة المصطفى : ص ۲۴۳ كلاهما نحوه .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی؛ مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 74947
صفحه از 588
پرینت  ارسال به