71
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3

۱۰۶۵.شرح نهج البلاغةـ در يادكردِ حوادث بيعت يوم الدار (روز برگزارى شوراى شش نفره) ـ: چون عبد الرحمان با عثمانْ دست بيعت داد ، [ امام على عليه السلام ]به او فرمود : «به خدا سوگند ، اين كار را نكردى ، جز به همان اميدى كه دوست شما (عمر) از دوستش (ابوبكر) داشت . خدا در ميان شما عطر مَنْشِم ۱ بپراكَنَد!» .
گفته اند كه پس از آن ، ميانه عثمان و عبد الرحمان به هم خورد و هيچ يك با ديگرى سخن نگفت تا آن كه عبد الرحمان درگذشت .

۱۰۶۶.امام على عليه السلام :اى پسر عوف! نتيجه كارت را با عثمان، چگونه ديدى؟ چه بسيار اطمينان كننده اى كه شرمسار مى شود! هر كس كارش به خاطر خدا نباشد ، ستايشگر او در ميان مردم ، به سرزنش كننده اش تبديل مى شود .

۱۰۶۷.شرح نهج البلاغة :هنگامى كه عثمان ، قصر مرتفعش را در زَوْراء ۲ ساخت و خوراكى فراوان آماده كرد و مردم را بدان دعوت نمود ، عبد الرحمان در ميان آنان بود . چون به ساختمان و غذا نگريست ، گفت : اى پسر عفّان! آنچه را درباره تو تكذيب مى كرديم ، اينك تصديق مى كنيم و من از بيعت با تو ، به خدا پناه مى برم .
عثمان ، خشمناك شد و گفت : اى غلام! او را از خانه من بيرون كن .
او را بيرون كردند و عثمان به مردم فرمان داد كه با او همنشين نشوند و از اين رو كسى نزد او نمى آمد ، جز ابن عبّاس كه [ به نزدش] مى آمد و از او قرآن و واجبات را مى آموخت .
چون بيمار شد ، عثمان از او عيادت كرد و با او سخن گفت؛ امّا عبد الرحمان با او هيچ سخن نگفت تا در گذشت.

1.مَنشِم ، زنى عطّار در مكّه بوده است كه چون دو قبيله خزاعه و جُرهُم تصميم به جنگ مى گرفتند ، از عطرهاى او استفاده مى كردند و هنگامى كه چنين مى كردند ، كشتگان هر دو طرف ، فراوان مى شد و از اين رو مى گفتند : «شوم تر از عطر منشم» (الصحاح : ج ۵ ص ۲۰۴۱) .

2.خانه عثمان در مدينه است (معجم البلدان : ج ۳ ص ۱۵۶) .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
70

۱۰۶۵.شرح نهج البلاغةـ في ذِكرِ أحداثِ البَيعَةِ يَومَ الدّارِ ـ: صَفَقَ [عَبدُ الرَّحمنِ ]عَلى يَدِ عُثمانَ وقالَ : وَاللّهِ ، ما فَعَلتَها إلّا لِأَنَّكَ رَجَوتَ مِنهُ مارَجا صاحِبُكُما مِن صاحِبِهِ ، دَقَّ اللّهُ بَينَكُما عِطرَ مَنشِمٍ ۱ .
قيلَ : فَفَسَدَ بَعدَ ذلِكَ بَينَ عُثمانَ وعَبدِ الرَّحمن ، فَلَم يُكَلِّم أحَدُهُما صاحِبَهُ حَتّى ماتَ عَبدُ الرَّحمنِ . ۲

۱۰۶۶.الإمام عليّ عليه السلام :يَابنَ عَوفٍ ! كَيفَ رَأَيتَ صَنيعَكَ مَعَ عُثمانَ ؟ رُبَّ واثِقٍ خَجِلَ ، ومَن لَم يَتَوَخَّ بِعَمَلِهِ وَجهَ اللّهِ عادَ مادِحُهُ مِنَ النّاسِ لَهُ ذامّا . ۳

۱۰۶۷.شرح نهج البلاغة :لَمّا بَنى عُثمانُ قَصرَهُ طَمارَ بِالزَّوراءِ ۴ ، وصَنَعَ طَعاما كَثيرا ، ودَعَا النّاسَ إلَيهِ ، كانَ فيهِم عَبدُ الرَّحمنِ ، فَلَمّا نَظَرَ لِلبِناءِ وَالطَّعامِ قالَ : يَابنَ عَفّانَ ، لَقَد صَدَّقنا عَلَيكَ ما كُنّا نُكَذِّبُ فيكَ ، وإنّي أستَعيذُ بِاللّهِ مِن بَيعَتِكَ . فَغَضِبَ عُثمانُ ، وقالَ : أخرِجهُ عَنّي يا غُلامُ ، فَأَخرَجوهُ ، وأمَرَ النّاسَ ألّا يُجالِسوهُ ، فَلَم يَكُن يَأتيهِ أحَدٌ إلَا ابنُ عَبّاسٍ ، كانَ يَأتيهِ فَيَتَعَلَّمُ مِنهُ القُرآنَ وَالفَرائِضَ . ومَرِضَ عَبدُ الرَّحمنِ فَعادَهُ عُثمانُ وكَلَّمَهُ فَلَم يُكَلِّمهُ حَتّى ماتَ . ۵

1.قال الأصمعي : مَنشِم ـ بكسر الشين ـ : اسم امرأة كانت بمكّة عطّارة ، وكانت خزاعة وجُرهم إذا أرادوا القتال تطيّبوا من طيبها ، وكانوا إذا فعلوا ذلك كثرت القتلى فيما بينهم . فكان يقال : «أشأم من عطر منشم» ، فصار مثلاً (الصحاح : ج ۵ ص ۲۰۴۱ «نشم») .

2.شرح نهج البلاغة : ج ۱ ص ۱۸۸ ؛ الإرشاد : ج ۱ ص ۲۸۶ عن حنش الكناني ، الجمل : ص ۱۲۲ كلاهما نحوه .

3.شرح نهج البلاغة : ج ۲۰ ص ۳۱۶ ح ۶۲۷ .

4.الزوراء : دار عثمان بن عفّان بالمدينة (معجم البلدان : ج ۳ ص ۱۵۶) .

5.شرح نهج البلاغة : ج ۱ ص ۱۹۶ ، الأوائل لأبي هلال : ص ۱۲۹ عن أبي يعقوب السروي .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی؛ مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 74861
صفحه از 588
پرینت  ارسال به