91
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3

زده شود ؛ دو نفر نيز به همين گونه ؛ امّا اگر در يك سو سه نفر و در سوى ديگر سه نفر بودند ، بايد عبد اللّه بن عمر حكميّت كند و اگر بر آن رضايت نمى دهند ، بايد سخن آن سويى پذيرفته شود كه عبد الرحمان بن عوف در آن است . ۱
صحنه سازى هاى خليفه كاملاً روشن است و هوشمندان، از آغاز ، نتيجه را فهميده اند . از اين روى ، ابن عبّاس از على عليه السلام مى خواهد كه وارد شورا نشود ؛ امّا امام عليه السلام پاسخ مى دهد :
وارد مى شوم تا با پذيرفته شدن «شايستگى من براى خلافت» از ناحيه عمر ، آنچه را پيش تر گفته بود: «نبوّت و امامت در خانه اى، گرد هم نخواهند آمد» ، نقض شود . ۲
نيز با صراحت تمام ، تأكيد مى كند كه عمر ، با اين تركيب ، خلافت را از بنى هاشم ، دور ساخت :
من و عثمان در اين جمع هستيم و بايد از اكثريّت پيروى شود . سعد با پسر عموى خود (عبد الرحمان) مخالفت نخواهد كرد . عبد الرحمان نيز كه خويشاوند عثمان است ، از او دست برنخواهد داشت . بدين ترتيب ، بر فرض كه طلحه و زبير هم با من باشند ، چون [ عبد الرحمان ]ابن عوف در آن سوست ، سودى نخواهد داشت . ۳
طلحه به نفع عثمان ، كنار مى رود (بر اساس نقلى كه مى گويد : طلحه به شورا رسيد) ، زبير به نفع على عليه السلام و سعد به نفع عبد الرحمان .
عبد الرحمانْ اعلام مى كند كه خواستار خلافت نيست . او پيشنهاد مى كند كه يكى از دو نفرِ باقى مانده (على عليه السلام و عثمان)حق را به ديگرى وا نهد؛ولى هر دو

1.تاريخ الطبرى : ج۴ ص ۲۲۹ ، الإمامة و السياسة : ج۱ ص ۴۳ .

2.شرح نهج البلاغة : ج۱ ص ۱۸۹.

3.الإرشاد : ج۱ ص ۲۸۵ ، تاريخ الطبرى : ج۴ ص ۲۲۹ ، شرح نهج البلاغة : ج۱ ص ۱۹۱ .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
90

فراهم آورد . در اين ميان ، على عليه السلام فراموش ناشدنى است . اين حقيقت از ديدگان عمر نيز به دور نيست . از اين روى ، هنگامى كه فردى از انصار را براى مشورت درباره جانشين ، به رايزنى مى خوانَد و او از كسانى جز على عليه السلام نام مى برد ، عمَر زبان به اعتراض مى گشايد كه :
چرا ابو الحسن نه؟! اگر او زمام امور را به دست گيرد ، مردمان را به راه حق ، هدايت خواهد كرد . ۱
بدين سان ، عمر ، شورايى مركّب از شش نفر مى پردازد و صفات ناشايسته هر يك از آنان را بر مى شمرد و از على عليه السلام تنها بر شوخ طبعى اش تكيه مى كند ، اگر چه تأكيد مى ورزد كه اگر على عليه السلام بر سر كار آيد ، مردمان را به راه راست ، هدايت مى كند . ۲
عمر ، اعضاى شورايى را كه بايد سرنوشت خلافت را تعيين كند،مشخّص مى نمايد: على عليه السلام ، عثمان بن عفّان، طلحه، زبير ، سعد بن ابى وقّاص و عبد الرحمان بن عوف ؛ ولى خليفه ، كه نه از بنى هاشم دل خوشى دارد و نه از على عليه السلام ، سياستمدارتر و زيرك تر از آن است كه شورا را به گونه اى شكل دهد كه برآمدن على عليه السلام از آن ، حتّى محتمل باشد . ۳
عمر ، چگونگى كار شورا و فرايند تصميم گيرى در آن را نيز روشن مى سازد : آنان بايد در خانه اى گرد آيند و پنجاه نفر از انصار به مراقبت از آنان بپردازند تا آنان يك نفر را برگزينند. اگر يك نفر، با گزينش پنج نفر ديگر مخالفت كند،بايد گردنش

1.المصنّف فى الأحاديث والآثار : ج۵ ص ۴۴۶ ش ۹۷۶۱ ، الأدب المفرد : ص۱۷۶ ش ۵۸۲ .

2.المصنّف فى الأحاديث والآثار : ج ۵ ص ۴۴۷ ش ۹۷۶۲ ، تاريخ المدينة المنوّرة : ج ۲ ص ۸۸۰ ، نثر الدرّ : ج ۲ ص ۴۹ .

3.گفتگوى عمر با ابن عبّاس در اين باره بسى نكته آموز است (ر. ك : تاريخ الطبرى : ج۴ ص ۲۲۳) .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی؛ مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 73551
صفحه از 588
پرینت  ارسال به