97
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3

و چنين است كه على عليه السلام فرمود :
من ، از سَرِ ناخشنودى و كراهت ، بيعت نمودم . ۱
4 . به وجود آوردن طمع خلافت . نكته فرجامين ، اين كه عمر با اين كار ، آتش طمع خلافت را عملاً در جان اعضاى شورا بر افروخت . شيخ مفيد رحمه اللهنوشته است :
سعد بن ابى وقّاص ، خود را در برابر على عليه السلام شخصيّتى نمى ديد ؛ امّا حضورش در شورا ، در او اين پندار را به وجود آورد كه او نيز اهليّت خلافت دارد .
ابن ابى الحديد ، همين تحليل را از استادش نقل كرده است و طلحه نيز در بيان برابرى اش با على عليه السلام ، از جمله ، وجود خود در شورا را دليل مى آورَد . ۲ معاويه نيز به اين نكته در گفتگويى اشاره دارد . ۳
به هر حال ، عمر ، با شورايى كه تعيين كرد ، يك بار ديگر بر از بين بردن «حقّ خلافت» و پاس نداشتن «حرمت خلافت» همّت گماشت و بنى اميّه را يكسر بر امّتْ مسلّط ساخت ؛ كسانى را كه آن همه فساد به بار آوردند . نيز با به وجود آوردن طمع خلافت در جان كسانى چون طلحه و زبير ، عملاً زمينه درگيرى هاى بعد را فراهم ساخت .
تأكيد مى ورزيم كه با تتبّع كامل و بررسى دقيق اين واقعه ، مى توان به درستىِ اين تحليل ، دست يافت ... و خداوند ، از نيّت بندگان ، آگاه است .

1.شرح نهج البلاغة : ج ۱۲ ص ۲۶۵ .

2.الإمامة و السياسة : ج ۱ ص ۹۵ . نيز ، ر. ك : ج ۵ ص ۱۶۹ (گفتگوهاى امام با طلحه) .

3.العقد الفريد : ج ۳ ص ۲۸۹ ، تاريخ دمشق : ج ۱۹ ص ۱۹۷ .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
96

سخنانى كه على عليه السلام با عبد الرحمان داشت ، قاطعانه مى توان پاسخ را منفى دانست . على عليه السلام با ژرف نگرىِ ويژه خويش دريافت كه اين همه ، يكسر ، تمهيداتى براى موجّه جلوه دادن تصميمى است كه از پيش ، برنامه ريزى شده بود .
بدين ترتيب ، چه بسا اگر امام عليه السلام شرط را مى پذيرفت ، عثمان هم مى پذيرفت و اين جا بود كه عبد الرحمان به دستاويزى ديگر روى مى آورد (به طور مثال ، آنچه پيش تر گفته بود : لشكريان و رؤساى قبايل ، تمايل به عثمان دارند ...) و نتيجه ، باز هم انتخاب عثمان بود و در اين ميان ، آنچه مى مانْد ، صحّت بخشيدن به روش دو شيخ (ابو بكر و عمر) از سوى على عليه السلام بود ؛ و حاشا كه على عليه السلام فريب چنين صحنه سازى اى را بخورد ؛ او كه نگاهش بسى پرده هاى سطحى را مى درَد و حقايق را مى نگرد .
3 . فرايند شورا از پيش ، روشن بود .
و از اين روى ، عمر فرمان داد : هر آن كس كه مخالفت كند ، گردنش زده شود . چنين بود كه پس از بيعت عبد الرحمان بن عوف و ساير اعضاى شورا با عثمان ، على عليه السلام همچنان ايستاده بود و بيعت نمى كرد . پس ، عبد الرحمان بن عوف بدو گفت : «بيعت كن ، وگرنه گردنت را خواهم زد» .
امام عليه السلام از خانه بيرون آمد و اصحاب شورا از پى او آمدند و گفتند : بيعت كن ، وگرنه با تو مى جنگيم . ۱ چنين است كه سيّد مرتضى ، با سوز مى گويد :
اين ، چه رضايتى است ...؟! چگونه كسى كه به قتل و پيكارْ تهديد مى شود ، مختار است؟!

1.أنساب الأشراف : ج ۶ ص ۱۲۸ ، شرح نهج البلاغة : ج ۹ ص ۵۵ و ج ۱۲ ص ۲۶۵ ، الإمامة و السياسة : ج ۱ ص ۱۷۶ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج3
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی؛ مهریزی، مهدی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 73307
صفحه از 588
پرینت  ارسال به