۶۰۲.امام باقر عليه السلام :گروهى از يهود، اسلام آوردند، از جمله : عبداللّه بن سلام، اسد، ثعلبه، ابن يامين و ابن صوريا. آنان پيش پيامبر صلى الله عليه و آله آمدند و گفتند : اى پيامبر خدا! موسى عليه السلام يوشع بن نون را وصى نمود. وصىّ تو كيست، اى فرستاده خدا؟ و ولىّ ما پس از تو كيست؟
پس اين آيه نازل شد : «تنها ولىّ شما، خدا و پيامبر اوست و [ نيز] مؤمنانى كه نماز مى گزارند و در حال ركوع، صدقه مى دهند» .
سپس [ پيامبر صلى الله عليه و آله ] فرمود : «برخيزيد».
برخاستند و به مسجد آمدند. ديدند مسكينى بيرون مى آيد. [پيامبر صلى الله عليه و آله ] فرمود : «اى مسكين! آيا كسى به تو چيزى نداد؟».
مسكين گفت : چرا، اين انگشترى را [ داد].
فرمود : «چه كسى به تو بخشيد؟».
گفت : اين را آن مردى كه نماز مى گزارد، به من بخشيد.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «در چه حالتى آن را به تو بخشيد؟».
گفت : در حال ركوع.
پس پيامبر صلى الله عليه و آله تكبير گفت و اهل مسجد هم تكبير گفتند و پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «پس از من، على بن ابى طالب ، ولىّ شماست».
گفتند : به پروردگارىِ خدا و اسلام بودن دين و پيامبرىِ محمّد و ولايت على بن ابى طالب، خشنوديم. پس خداوند عز و جل نازل كرد : «و هر كس، خدا و پيامبر او و مؤمنان را ولىّ خود گيرد، [ بداند ]كه حزب خدا، پيروز است» .
۶۰۳.امام باقر عليه السلام :خداى عز و جل پيامبرش را به ولايت على عليه السلام فرمان داد و بر او [ آيه:] «تنها ولىّ شما، خدا و پيامبر اوست و [ نيز ]مؤمنانى كه نماز مى گزارند و [ در حال ركوع، ] صدقه مى دهند» را نازل كرد و ولايت اولو الأمر را واجب ساخت ؛ امّا معنايش را نفهميدند. پس خدا به محمّد صلى الله عليه و آله فرمان داد كه ولايت را برايشان تفسير كند، همان گونه كه نماز و زكات و روزه و حج را تفسير كرده بود .
چون اين امر از جانب خدا رسيد، پيامبر صلى الله عليه و آله دلْ تنگ شد و بيمناك شد كه مسلمانان از دين خود بازگردند و او را تكذيب كنند. پس دلْ تنگى خود را نزد پروردگارش عز و جل بازگو كرد.
خداوند عز و جل به او وحى كرد : «اى پيامبر! آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده ، ابلاغ كن، كه اگر نكنى، رسالتش را نگزارده اى و خداوند، تو را از [ گزند ]مردم حفظ مى كند» .
پس [ محمّد صلى الله عليه و آله ] آن را با فرمان خداوند ـ كه يادش بر فراز باد! ـ آشكار ساخت و در روز غدير خم، به اعلام ولايت على عليه السلام برخاست و نداى نماز عمومى داد و به مردم امر كرد كه شاهد، به غايب برساند.
فريضه ها يكى پس از ديگرى نازل مى شدند و ولايت، آخرين فريضه بود. پس خداى عز و جلنازل كرد : «امروز، دينتان را برايتان به كمال رساندم و نعمتم را بر شما كامل كردم» .
خداوند عز و جل [ در اين آيه] مى گويد كه پس از اين فريضه (ولايت)، فريضه ديگرى بر شما نازل نمى كنم ؛ چرا كه فرائض را برايتان كامل كرده ام.