195
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2

۷۲۴.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :على با حق است و حق با على . خدايا! حق را هميشه بر مدار على بگردان!

۷۲۵.مسند أبى يعلىـ به نقل از ابو سعيد ـ: با گروهى از مهاجر و انصار، در نزديكى خانه پيامبر صلى الله عليه و آله بوديم. پيامبر صلى الله عليه و آله نزد ما آمد و گفت : «آيا شما را از بهترينتان باخبر نكنم؟». گفتند : چرا. گفت : «بهترين شما، پاكان وفادارند. خداوند، پرهيزگار نهانكار را دوست دارد».
در همان حال ، على بن ابى طالب عليه السلام عبور كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود : «حق، با اين است. حق، با اين است».

۷۲۶.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :اى پسر عبّاس! به زودى، مردم به چپ و راست مى روند. چون اين گونه شد، از على و حزب او پيروى كن، كه او با حق است و حق با اوست. [ آن دو ]از هم جدا نمى شوند، تا در كنار حوض [ كوثر] بر من در آيند.

۷۲۷.تاريخ بغدادـ به نقل از ابو ثابت، آزاد شده ابوذر ـ: بر اُمّ سلمه وارد شدم. ديدم كه گريه كنان، از على عليه السلام ياد مى كند و مى گويد : شنيدم پيامبر خدا مى فرمود : «على با حق است و حق با على است و هرگز از هم جدا نمى شوند، تا روز قيامت در كنار حوض [ كوثر] بر من در آيند».

۷۲۸.تاريخ دمشقـ به نقل از عبيد اللّه بن عبد اللّه مدينى ـ: معاوية بن ابى سفيان حج گزارد و از مدينه گذر نمود. به مجلسى وارد شد كه سعد بن ابى وقّاص و عبداللّه بن عمر و عبد اللّه بن عبّاس هم بودند... . به سعد ، رو كرد و گفت : اى ابو اسحاق! تو كسى هستى كه حقّ ما را نشناختى. كنار نشستى و نه با ما بودى و نه عليه ما! سعد گفت : من ديدم دنيا را تاريكى فرا گرفته است ؛ پس به شترم گفتم : «اِخ» ۱ و او را نشاندم، تا اين كه تيرگى ها رفت.
معاويه گفت : من همه قرآن را خوانده ام ؛ امّا در كتاب خداى عز و جل «اِخ» نخوانده ام.
سعد گفت : حال كه نمى پذيرى، شنيدم كه پيامبر خدا به على عليه السلام مى گويد : «تو با حق هستى و حق با توست، هر كجا كه بچرخد».
معاويه گفت : بايد بر اين مطلب ، گواه بياورى.
سعد گفت : اين اُمّ سلمه است كه بر [ اين سخنِ ]پيامبر خدا گواهى مى دهد.
همگى برخاستند و بر امّ سلمه وارد شدند و گفتند : اى مادر مؤمنان! دروغ بستن بر پيامبر صلى الله عليه و آله بسى فراوان شده است و اين سعد، چيزى از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل مى كند كه ما نشنيده ايم؛ اين كه پيامبر صلى الله عليه و آله به على عليه السلام گفته باشد : «تو با حق هستى و حق با توست، هر كجا كه بگردد».
امّ سلمه گفت : پيامبر خدا اين را در خانه من به على عليه السلام فرمود.
معاويه به سعد گفت : اى ابو اسحاق! من اكنون تو را بدين جهت سرزنش مى كنم كه اين را از پيامبر خدا شنيده بودى و از يارى على دست كشيدى! اگر من اين را از پيامبر خدا شنيده بودم، تا لحظه مرگم خادم على مى شدم.

1.صدايى است كه براى نشاندن شتر به كار مى برند و كنايه از «كنار نشستن» و «بى طرفى» است (ر . ك : القاموس المحيط : باب «الخاء» ، فصل «الهمزة» ، ذيل «إيخ») .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
194

۷۲۴.عنه صلى الله عليه و آله :عَلِيٌّ مَعَ الحَقَّ وَالحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ، اللّهُمَّ أدِرِ الحَقَّ مَعَ عَلِيٍّ حَيثُما دارَ . ۱

۷۲۵.مسند أبي يعلى عن أبي سعيد :كُنّا عِندَ بَيتِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله في نَفَرٍ مِنَ المُهاجِرينَ وَالأَنصارِ ، فَخَرَجَ عَلَينا فَقالَ : أ لا اُخبِرُكُم بِخيارِكُم ؟ قالوا : بَلى . قالَ : خِيارُكُمُ الموفونَ المُطَيَّبونَ ، إنَّ اللّهَ يُحِبُّ الخَفِيَّ التَّقِيَّ. قالَ : ومَرَّ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ فَقالَ : الحَقُّ مَعَ ذا ، الحَقُّ مَعَ ذا . ۲

۷۲۶.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :يَا بنَ عَبّاسٍ ، سوفَ يَأخُذُ النّاسُ يَمينا وشِمالاً ، فَإِذا كانَ كَذلِكَ فَاتَّبِع عَلِيّا وحِزبَهُ ؛ فَإِنَّهُ مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَهُ ، ولا يَفتَرِقانِ حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ . ۳

۷۲۷.تاريخ بغداد عن أبي ثابت مولى أبي ذرّ :دَخَلتُ عَلى اُمِّ سَلَمَةَ فَرَأَيتُها تَبكي وتَذكُرُ عَلِيّا ، وقالَت : سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : عَلِيٌّ مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَ عَلِيٍّ ، ولَن يَفتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الحَوضَ يَومَ القِيامَةِ . ۴

۷۲۸.تاريخ دمشق عن عبيد اللّه بن عبد اللّه المديني :حَجَّ مُعاوِيَةُ بنُ أبي سُفيانَ فَمَرَّ بِالمَدينَةِ ، فَجَلَسَ في مَجلِسٍ فيهِ سَعدُ بنُ أبي وَقّاصٍ ، وعَبدُ اللّهِ بنُ عُمَرَ ، وعَبدُ اللّهِ بنُ عَبّاسٍ ... وأقبَلَ على سَعدٍ ، فَقالَ : يا أبا إسحاقَ ، أنتَ الَّذي لَم نَعرِف ۵ حَقَّنا .وجَلَسَ فَلَم يَكُن مَعَنا ولا عَلَينا ؟ !
قالَ : فَقالَ سَعدٌ : إنّي رَأَيتُ الدُّنيا قَد أظلَمَت ، فَقُلتُ لِبَعيري : إخ ، فَأَنَختُها حَتَّى انكَشَفَت .
قالَ : فَقالَ مُعاوِيَةُ : لَقَد قَرَأتُ ما بَينَ اللَّوحَينِ ، ما قَرَأتُ في كِتابِ اللّهِ عزَّوجَلَّ : إخ !
قالَ : فَقالَ سَعدٌ : أمّا إذا أبَيتَ فَإِنّي سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ لِعَلِيٍّ : أنتَ مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَكَ حَيثُما دارَ .
قالَ : فَقالَ مُعاوِيَةُ : لَتَأتِيَنّي عَلى هذا بِبَيِّنَةٍ !
قالَ : فَقالَ سَعدٌ : هذِهِ اُمُّ سَلَمَةَ تَشهَدُ عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله .
فَقاموا جَميعا فَدَخَلوا عَلى اُمِّ سَلَمَةَ ، فَقالوا : يا اُمَّ المُؤمِنينَ،إنَّ الأَكاذيبَ قَد كَثُرَت عَلى رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، وهذا سَعدٌ يَذكُرُ عَنِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ما لَم نَسمَعهُ : أنَّهُ قالَ ـ يَعني لِعَلِيٍّ ـ : أنتَ مَعَ الحَقِّ وَالحَقُّ مَعَكَ حيَثُما دارَ .
فَقالَت اُمُّ سَلَمَةَ : في بَيتي هذا قالَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله لِعَلِيٍّ .
قالَ : فَقالَ مُعاوِيَةُ لِسَعدٍ : يا أبا إسحاقَ ، ما كُنتَ ألوَمَ الآنَ إذ سَمِعتَ هذا مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله وجَلَستَ عَن علَِيٍّ ، لَو سَمِعتُ هذا مِن رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله لَكُنتُ خادِما لِعَلِيٍّ حَتّى أموتَ . ۶

1.الجمل : ص ۸۱ .

2.مسند أبي يعلى : ج ۲ ص ۱۷ ح ۱۰۴۷ ، تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۴۴۹ ح ۹۰۲۴ ، المطالب العالية : ج ۴ ص ۶۵ ح ۳۹۷۴ ، المناقب لابن المغازلي : ص ۲۴۴ ح ۲۹۱ ، كنز العمّال : ج ۱۱ ص ۶۲۱ ح ۳۳۰۱۸ ؛ المناقب لابن شهر آشوب : ج ۳ ص ۶۱ ، كشف الغمّة : ج ۱ ص ۱۴۳ عن عبد الرحمن بن أبي سعيد وكلاهما نحوه .

3.كفاية الأثر : ص ۱۸ عن عبد اللّه بن عبّاس ، الاستغاثة : ج ۲ ص ۶۳ عن سعد بن أبي وقّاص نحوه ، بحار الأنوار : ج ۳۶ ص ۲۸۶ ح ۱۰۷ .

4.تاريخ بغداد : ج ۱۴ ص ۳۲۱ ح ۷۶۴۳ ، تاريخ دمشق : ج ۴۲ ص ۴۴۹ ح ۹۰۲۵ ؛ المناقب لابن شهر آشوب : ج ۳ ص ۶۲ عن ثابت مولى أبي ذرّ ، الخصال : ص ۴۹۶ ح ۵ ، الأمالي للصدوق : ص ۱۵۰ ح ۱۴۶ ، بشارة المصطفى : ص ۲۰ والثلاثة الأخيرة عن جابر ، كشف الغمّة : ج ۱ ص ۱۴۳ عن اُمّ سلمة وفيه «لن يزولا» بدل «لن يفترقا» ، الجمل : ص ۴۳۳ عن عائشة وليس في الخمسة الأخيرة صدره إلى «وتذكر عليّا» .

5.كذا في المصدر ، والصحيح كما يقتضيه السياق : «يعرف» .

6.تاريخ دمشق : ج ۲۰ ص ۳۶۰ ؛ شرح الأخبار : ج ۲ ص ۶۶ ح ۴۲۹ ، المناقب للكوفي : ج ۱ ص ۴۲۱ ح ۳۳۰ عن المنهال بن عمرو ، كشف الغمّة : ج ۱ ص ۱۴۴ كلّها نحوه .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 92134
صفحه از 596
پرینت  ارسال به