229
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2

۷۶۶.امام باقر عليه السلامـ درباره سخن خداى متعال :«اى پيامبر! آنچه را از سوى پروردگارت بر تو نازل شده، برسان و اگر چنين نكنى، رسالتش را نگزارده اى»ـ: آن ، ولايت است.

۷۶۷.امام باقر عليه السلام :پيامبر خدا از مدينه حج گزارْد، در حالى كه پيش از آن، همه فرمان هاى دينى را، جز حج و ولايت ، به امّتش ابلاغ كرده بود. پس، جبرئيل عليه السلام به نزدش آمد و گفت :
اى محمّد! خداوند ـ نامش بزرگ باد! ـ به تو سلام مى رساند و مى گويد : «من هيچ يك از پيامبران و فرستادگانم را جز پس از تكميل دين و استوار كردن حجّتم، قبض روح نكرده ام و از اين دين، دو فريضه به عهده تو مانده كه نياز است به قومت برسانى. فريضه حج و فريضه ولايت و خلافت پس از خودت ؛ چرا كه من زمينم را از حجّت، تهى ننهادم و هرگز آن را تهى نمى نهم». خداوند ـ ستايشش شكوهمند باد! ـ به تو فرمان مى دهد كه حج را به قومت ابلاغ كنى و خود ، حج بگزارى و نيز هر كس از شهرنشينان و اطراف و اكناف و باديه نشينان كه مى توانند ، با تو حج بگزارند. دانستنى هاى حج را به آنان بياموز، همچنان كه نماز و زكات و روزه شان را به آنان آموختى و همان گونه كه آنان را از همه آيين ها و فريضه ها آگاه كردى، از آن هم آگاهشان كن.
منادىِ پيامبر خدا در ميان مردم ، ندا در داد : هان! پيامبر خدا آهنگ حج دارد و همان گونه كه آيين هاى دينتان را به شما آموخته، آن را هم به شما بياموزد و همان گونه كه شما را از احكام ديگر آگاه كرده بود ، از آن هم آگاهتان كند .
پيامبر صلى الله عليه و آله [ از مدينه] حركت كرد و مردم هم با او حركت كردند و به او توجه داشتند تا ببينند او چه مى كند تا آنها هم همان كنند. پيامبر صلى الله عليه و آله با آنان حج گزارد . حاجيانِ همراه پيامبر خدا از اهل مدينه و اطراف و باديه نشينان، هفتاد هزار نفر يا بيشتر بودند، همانند اصحاب موسى كه هفتاد هزار تن بودند ... .
پس چون در مَوقِف ۱ وقوف كرد، جبرئيل از سوى خداى عز و جل به نزدش آمد و گفت : اى محمّد! خداى عز و جل به تو سلام مى رساند و مى گويد : «اجلت فرا رسيده و مدّتت پايان يافته است و به زودى تو را به جايى خواهم بُرد كه چاره و گريزى از آن نيست. پس سفارشت را بكن و وصيّتت را جلو انداز و آنچه را از علم و ميراث علمى پيامبران پيشينت و سلاح و صندوق و همه آيات پيامبران كه نزد توست، گرد آر و به وصى و جانشين پس از خودت، يعنى : حجّت رساى من بر خلقم، على بن ابى طالب ، بسپار.
پس، او را رهبر مردم معرّفى و عهد و پيمان و بيعتش را تجديد كن و هر آنچه از بيعت و پيمان من كه با آنان بسته اى و هر تعهّدى كه به من داده اند، به آنان يادآورى كن، از جمله : ولايت ولىّ من و مولاى آنان و مولاى هر مرد و زن با ايمان، على بن ابى طالب را چرا كه من هيچ يك از پيامبران را قبض روح نكردم، جز آن كه دين و حجّتم را با ولايتِ اوليايم و دشمنى دشمنانم به كمال رساندم ونعمتم را كامل كردم. اين است كمال توحيد و آيين من.
و تكميل شدن نعمت من بر خلقم، با پيروى از ولىّ من و اطاعت از اوست و از اين روست كه زمينم را بى ولىّ و سرپرست ، رها نمى كنم، تا حجّت من بر خلقم باشد. پس با ولايت وليّم، على ، كه مولاى هر مرد و زن با ايمان است و بنده ام، وصىّ پيامبرم، جانشين پس از پيامبرم و حُجّت رسايم بر خلقم، «امروز ، دينتان را برايتان به كمال رساندم و نعمتم را بر شما كامل كردم و دين اسلام را برايتان پسنديدم» .
اطاعت از او با اطاعت از پيامبرم محمّد و اطاعت از او و محمّد، با اطاعت از من همراه است. هر كس از او اطاعت كند، از من اطاعت كرده و هر كس از او سرپيچد، از من سرپيچى كرده است. او را نشانِ ميان خود و خلقم كرده ام...».
چون پيامبر صلى الله عليه و آله به غدير خم در سه ميلى جحفه ، رسيد، جبرئيل عليه السلام ، پنج ساعتْ گذشته از روز ، نزدش آمد و او را از محفوظ ماندنش از [ گزند] مردم و باز داشتن آنان از آزار رساندن به وى خبر داد و گفت : اى محمّد! خداى عز و جل به تو سلام مى رساند و درباره على عليه السلام مى گويد : «اى پيامبر! آنچه را از پروردگارت بر تو نازل شده، برسان و اگر چنين نكنى، رسالتش را نگزارده اى و خداوند، تو را از [ گزند ]مردم ، حفظ مى كند» .
جلوى جمعيّت به نزديك جحفه رسيده بود كه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمان داد كه هر كه جلو رفته، باز گردد و منتظر كسانى بماند كه عقب مانده اند، تا على را براى مردم به عنوان «رهبر» معرّفى نمايد و آنچه را خداى متعال درباره على عليه السلام نازل كرده بود، به آنان برساند ؛ زيرا جبرئيل عليه السلام به پيامبر صلى الله عليه و آله خبر داد كه خداى عز و جل او را از [ گزند] مردم ، حفظ كرده است.

1.مَوقِف (توقّفگاه) ، در اصطلاح فقهى به «عرفات» و يا «مشعر الحرام» گفته مى شود . (م)


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
228

۷۶۶.الإمام الباقر عليه السلامـ في قَولِهِ تَعالى :«يَـأَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ»ـ: هِيَ الوِلايَةُ . ۱

۷۶۷.عنه عليه السلام :حَجَّ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله مِنَ المَدينَةِ ـ وقَد بَلَّغَ جمَيعَ الشَّرائِعِ قَومَهُ ، غَيرَ الحَجِّ وَالوِلايَةِ ـ فَأَتاهُ جَبرَئيلُ عليه السلام ، فَقالَ لَهُ : يا مُحَمَّدُ ، إنَّ اللّهَ جَلَّ اسمُهُ يُقرِئُكَ السَّلامَ ، ويَقولُ لَكَ : إنّي لَم أقبِض نَبِيّا مِن أنبِيائي ولا رَسولاً مِن رُسُلي إلّا بَعدَ إكمالِ ديني ، وتَأكيدِ حُجَّتي ، وقَد بَقِيَ عَلَيكَ مِن ذاكَ فرَيضَتانِ مِمّا تَحتاجُ أن تُبَلِّغَهُما قَومَكَ : فَريضَةُ الحَجِّ ، وفَريضَةُ الوِلايَةِ وَالخِلافَةِ مِن بَعدِكَ ؛ فَإِنّي لَم اُخلِ أرضي مِن حُجَّةٍ ، ولَن اُخلِيَها أبَدا . فَإِنَّ اللّهَ ـ جَلَّ ثَناؤُهُ ـ يَأمُرُكَ أن تُبَلِّغَ قَومَكَ الحَجَّ ، وتَحُجَّ ، ويَحُجَّ مَعَكَ مَنِ استَطاعَ إلَيهِ سَبيلاً مِن أهلِ الحَضَرِ وَالأَطرافِ وَالأَعرابِ ، وتُعَلِّمَهُم مِن مَعالِمِ حَجِّهِم مِثلَ ما عَلَّمتَهُم مِن صَلاتِهِم وزَكاتِهِم وصِيامِهِم ، وتوقِفَهُم مِن ذلِكَ عَلى مِثالِ الَّذي أوقَفتَهُم عَلَيهِ مِن جَميعِ ما بَلَّغتَهُم مِنَ الشَّرائِعِ .
فَنادى مُنادي رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله فِي النّاسِ : ألا إنَّ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يُريدُ الحَجَّ ، وأن يُعَلِّمَكُم مِن ذلِكَ مِثلَ الَّذي عَلَّمَكُم مِن شَرائِعِ دينِكُم ، ويوقِفَكُم مِن ذلِكَ عَلى ما أوقَفَكُم عَلَيهِ مِن غَيرِهِ .
فَخَرَجَ صلى الله عليه و آله ، وخَرَجَ مَعَهُ النّاسُ ، وأصغَوا إلَيهِ ؛ لِيَنظُروا ما يَصنَعُ فَيَصنَعوا مِثلَهُ . فَحَجَّ بِهِم ، وبَلَغَ مَن حَجَّ مَعَ رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ـ مِن أهلِ المَدينَةِ وأهلِ الأَطرافِ وَالأَعرابِ ـ سَبعينَ ألفَ إنسانٍ ، أو يَزيدونَ ، عَلى نَحوِ عَدَدِ أصحابِ موسَى السَّبعينَ ألفا ...
فَلَمّا وَقَفَ بِالمَوقِفِ أتاهُ جَبرَئيلُ عليه السلام عَنِ اللّهِ عزّوجلّ ، فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، إنَّ اللّهَ عزّوجلّ يُقرِئُكَ السَّلامَ ويَقولُ لَكَ : إنَّهُ قَد دَنا أجَلُكَ ومُدَّتُكَ ، وأنَا مُستَقدِمُكَ عَلى ما لابُدَّ مِنهُ ولا عَنهُ مَحيصٌ ، فَاعهَد عَهدَكَ ، وقَدِّمُ وَصِيَّتَكَ ، وَاعمِد إلى ما عِندَكَ ؛ مِنَ العِلمِ ، وميراثِ عُلومِ الأَنبِياءِ مِن قَبلِكَ ، وَالسِّلاحِ ، وَالتّابوتِ ، وجَميعِ ما عِندَكَ مِن آياتِ الأَنبِياءِ ، فَسَلِّمهُ إلى وَصِيِّكَ وخَليفَتِكَ مِن بَعدِكَ ؛ حُجَّتِي البالِغةِ عَلى خَلقي ؛ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ ، فَأَقِمهُ لَلنّاسِ عَلَما ، وجَدِّد عَهدَهُ وميثاقَهُ وبَيعَتَهُ ، وذَكِّرهُم ما أخَذتَ عَلَيهِم مِن بَيعَتي وميثاقِي الَّذي واثَقتَهُم بِهِ ، وعَهدِي الَّذي عَهِدتَ إلَيهِم ؛ مِن وِلايَةِ وَلِيّي ومَولاهُم ومَولى كُلِّ مَؤمِنٍ ومَؤمِنَةٍ عَلِيِّ بنِ أبي طالِبٍ ؛ فَإِنّي لَم أقبِض نَبِيّا مِنَ الأَنبِياءِ إلّا مِن بَعدِ إكمالِ ديني وحُجَّتي ، وإتمامِ نِعمَتي ؛ بِوِلايَةِ أولِيائي ، ومُعاداةِ أعدائي ، وذلِكَ كَمالُ تَوحيدي وديني .
وإتمامُ نِعمَتي عَلى خَلقي بِاتِّباعِ وَلِيّي وطاعَتِهِ ؛ وذلِكَ أنّي لا أترُكُ أرضي بِغَيرِ وَلِيٍّ ولا قَيِّمٍ ؛ لِيَكونَ حُجَّةً لي عَلى خَلقي فَ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَرَضِيتُ لَكُمُ الْاءِسْلَـمَ دِينًا» بِوِلايَةِ وَلِيّي ومَولى كُلِّ مُؤمِنٍ ومُؤمِنَةٍ ؛ عَلِيٍّ عَبدي ، ووَصِيِّ نَبِيّي ، وَالخَليفَةِ مِن بَعدِهِ ، وحُجَّتِي البالِغَةِ عَلى خَلقي ، مَقرونَةٌ طاعَتُهُ بِطاعَةِ مُحَمَّدٍ نَبِيّي ، ومَقرونَةٌ طاعَتُهُ مَعَ طاعَةِ مُحَمَّدٍ بِطاعَتي ، مَن أطاعَهُ فَقَد أطاعَني ، ومَن عَصاهُ فَقَد عَصاني ، جَعَلتُهُ عَلَما بَيني وبَينَ خَلقي ... .
فَلَمّا بَلَغَ غَديرَ خُمِّ ـ قَبلَ الجُحفَةٍ بِثَلاثَةِ أميالٍ ـ أتاهُ جَبرَئيلُ عليه السلام ـ عَلى خَمسِ ساعاتٍ مَضَت مِنَ النَّهارِ ـ بِالزَّجرِ وَالاِنتِهارِ ، وَالعِصمَةِ مِنَ النّاسِ ! فَقالَ : يا مُحَمَّدُ ، إنَّ اللّهَ عزّوجلّ يُقرِئُكَ السَّلامَ ، ويَقولُ لَكَ : «يَـأَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ» في عَلِيٍّ ، «وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ» . وكانَ أوائِلُهُم قَريبا مِنَ الجُحفَةِ ، فَأَمَرَهُ بِأَن يَرُدَّ مَن تَقَدَّمَ مِنهُم ، ويَحبِسَ منَ تَأَخَّرَ عَنهُم ، في ذلِكَ المَكانِ ؛ لِيُقيمَ عَلِيّا لِلنّاسِ عَلَما ، ويُبَلِّغَهُم ما أنزَلَ اللّهُ تَعالى في عَلِيٍّ عليه السلام ، وأخبَرَهُ بِأَنَّ اللّهَ عزّوجلّ قَد عَصَمَهُ مِن النّاسِ . ۲

1.مختصر بصائر الدرجات : ص ۶۴ ، بصائر الدرجات : ص ۵۱۶ ح ۴۰ كلاهما عن الفضيل بن يسار .

2.الاحتجاج : ج ۱ ص ۱۳۳ ح ۳۲ ، اليقين : ص ۳۴۳ ح ۱۲۷ كلاهما عن علقمة بن محمّد الحضرمي ، روضة الواعظين : ص ۱۰۰ ، بحار الأنوار : ج ۳۷ ص ۲۰۱ ح ۸۶ وراجع الكافي : ج ۱ ص ۲۹۳ ح ۳ وجامع الأخبار : ص ۴۷ ح ۵۲ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 94323
صفحه از 596
پرینت  ارسال به