باشد .
افزون بر اين همه ، چگونه مى توان باور كرد كه پيامبر خدا با آن عظمت و روح بلند و اراده استوار ، در آغاز راه به دليل ترس از تكذيب و آزار مردم ، از به انجام رساندن رسالت خويش ، سرباز زده باشد تا خداوند متعال ، تضمين كند كه مشكلى پيش نخواهد آمد و كسى به او آزارى نمى رساند؟!
2 . نزول آيه در ارتباط با نگهبانى ابو طالب از پيامبر صلى الله عليه و آله !
ديدگاهى ديگر ، سبب نزول آيه را «نگهبانى و حراست ابو طالب (عموى پيامبر خدا) از وى» مى داند و چنين معتقد است كه پس از نزول اين آيه، پيامبرخدا از عمويش خواست كه به سبب وعده خداوند به حراست ، ديگر از وى نگاهبانى نكند.
ردّ اين ديدگاه، افزون بر نقد ديدگاه اوّل (كه بر اين يكى نيز وارد است)، واقعيّت تاريخ است كه پيامبر خدا براى ساليانى، بويژه در مدينه، همچنان نگهبانانى داشته است و وجود «اُسطوانة الحَرَس» ۱ بهترين گواه بر آن است.
3 . تأخير پيامبر صلى الله عليه و آله در ابلاغ برخى آيات از ترس مشركان!
شگفتا! برخى بر اين باورند كه پيامبر خدا برخى از آيات مرتبط با مشركان و يا يهوديان را آشكار نمى كرد و از اين كه به او آزارى برسد، مى هراسيد. ۲
اَسفا كه گاه، كسانى گرفتار چه ناهنجارى ها و ملزم به چه نارواگويى هايى مى شوند! آيا مى شود به پيامبر خدا چنين گمانى برد؟! آيا با توجّه به آن زندگانى يكسر شور و حماسه و درگيرى با مظاهر شرك و جاهليّت، مى توان چنين پندارى درباره پيامبر خدا به ذهن و زبان آورد؟!
آرا و ديدگاه هاى ديگرى كه فخر رازى برشمرده است و در تفاسير اهل سنّت و مجموعه هاى روايى آنان هم بيشتر از آن نيست، تباه تر از آن چيزى است كه آورديم.