251
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2

اين جمله شكوهمند و شگرف، نشانگر جايگاه والاى آن پيام است و از سوى ديگر، رساننده اين حقيقت كه پيامبر خدا از رساندن و علنى كردن آن، ناچار و معذور است؛ چرا كه خداوند تهديد كرده است، آن هم تهديد به تباه شدن تمام تلاش هاى بيست و سه ساله و سختكوشى ها و رنج ها و سوختن ها و ساختن ها و رزم ها و... .
«وَاللَّهُ يَعْصِمُكَ مِنَ النَّاسِ ؛و خداوند، تو را از[ گزند] مردم، حفظ مى كند» .
حراست و حفاظت از تو، به عهده خداوند است ؛ گو اين كه تو از فرايند آن، دغدغه دارى و از واكنش هاى كسانى تيره جان، مى هراسى و از جوآفرينى غوغاسالاران، بيم بر جان نشان داده اى ؛ امّا بدان كه خداوندِ سبب ساز و سبب سوز، همه را يكسر تباه خواهد ساخت، تمام نقشه ها را، از همه «مردم».
خداوند، عظمت ابلاغ را باز مى گويد و نيز وجود غوغاسالاران تيره جان را ؛ امّا به اين كه اينها چه كسانى هستند، تصريح نمى كند؛ چرا كه همه حيله ها ، نقش بر آب است و شيطنت ها بر باد ، از سوى هر كسى كه باشد.
كلمه كلمه آيه، نشانگر عظمت و والايى محتواى پيام است و نشانگر دغدغه آفرينى، كين زايى و خشم گرفتن كسانى ... . اى كاش، مفسّران و قرآن پژوهانى كه سخن ديگر گفته اند، اندكى از سر تأمّل درمى نگريستند كه ابلاغِ چه بخشى از «ما اُنزل» اين همه دغدغه داشت و با آشكار شدن، خشم مى آفريد و كسانى را به موضعگيرى مى كشانْد و اى كاش، دست كم در واقعيّت هاى تاريخ اسلام مى نگريستند كه چه چيزى جبهه گيرى ها را موجب شد و جنجال ها به پا كرد!


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
250

خطاب شدن پيامبر خدا با عنوان «رسالت»، سازگارترين صفت با «تبليغ» است.
هان! دغدغه دارى؟ دلهره، هراس؟ مگر تو جز رساندن، فروخواندن و آشكار نمودن، مسئوليّت ديگرى دارى؟! بخوان، آشكار كن، ابلاغ كن با نهايت دقّت ، با مقدّمه چينى، تأثير گذارانه و استوار ؛ «و بر پيامبر، جز ابلاغ نيست» .
«مَآ أُنزِلَ إِلَيْكَ مِن رَّبِّكَ ؛آنچه را از سوى پروردگارت نازل شده» .
آنچه به پيامبر خدا نازل شده ، چيست و چرا به آن، تصريح نشده است؟ عدم تصريح به آن، مى تواند براى نشان دادن جايگاه والاى آن، براى «تجليل» و «تعظيم» آن و يا با هدف نشان دادن نبودِ هيچ گونه تصميم و اختيارى براى پيامبر صلى الله عليه و آله در چگونگى آن و تنها نقش داشتن او در ابلاغ، باشد. از سوى ديگر، نشانگر آن است كه زيركى وى در برابر واكنش هاى هراس آفرين مردمان، هوشمندانه و بجاست، كه خداوند نيز آن پيام را در پرده اى از ابهام مى نهد و تا لحظه ابلاغ، از چگونگى آن، پرده برنمى گيرد.
«وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ ؛ و اگر چنين نكنى، رسالتش را نگزارده اى» .
شگفتا از آنان كه در تفسير آيه، سخنى ديگر آورده اند و چون نخواسته اند «حقيقت» را بنگرند، ره «افسانه» پوييده اند! اين جمله را چه سان معنا مى كنند، با اين كه «نهى از كتمان»، بخشى از آموزه هاى وحيانى است؟ از آنچه بر پيامبر خدا نازل شد، كدام بخش است كه چون آشكار نشود و بدان تأكيد نشود، از خاطره ها پاك نمى شود؟ و اگر رسالتْ ستيزان، توان ستردن آن را از عينيت جامعه داشته باشند، چنان خواهد بود كه گويا اساس دين و بنياد رسالت و همه مكتب، ابلاغ نشده است؟

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 82066
صفحه از 596
پرینت  ارسال به