255
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2

۷۷۹.امام على عليه السلام :خداوند با ولايت من ، دين اين امّت را به كمال رساند و نعمت ها را بر ايشان كامل كرد و اسلام را برايِشان پسنديد ، آن گاه كه در روز ولايت [ على عليه السلام ]به محمّد صلى الله عليه و آله گفت : «اى محمّد! به آنان خبر بده كه امروز دينشان را برايشان به كمال رساندم و دين اسلام را برايِشان پسنديدم و نعمتم را بر ايشان كامل كردم». همه اينها، منّتى از سوى خداوند بر من است. پس سپاس، ويژه اوست.

۷۸۰.امام على عليه السلام :شنيدم پيامبر خدا مى فرمايد : «اسلام بر پنج پايه بنياد شده است : شهادتين و قَرينتين».
به پيامبر صلى الله عليه و آله گفته شد : مقصود از «شهادتين (دو گواهى)» را مى دانيم ؛ امّا «قرينتين (دو چيز قرينه)» كدام اند؟
فرمود : «نماز و زكات، كه هيچ يك بى ديگرى پذيرفته نيست ، و روزه و حجّ خانه خدا براى هر كس كه بدان، راهى دارد؛ و پايان بخش آنها ولايت است، كه خداوند عز و جل نازل كرد : «امروز، دين شما را برايتان به كمال رساندم و نعمتم را بر شما كامل كردم و دين اسلام را برايتان پسنديدم» .

۷۸۱.امام على عليه السلام :خداوند ـ كه نامش خجسته باد ـ با من، بندگانش را آزمود و به دست من دشمنانش را كشت و با شمشير من مُنكرانش را نابود كرد و مرا مايه قرب مؤمنان و گرداب مرگ جبّاران و شمشير خويش بر سر مجرمان قرار داد و با من پشت پيامبرش را محكم ساخت و با نصرت او گرامى ام داشت و با دانش او شرافتم داد و احكامش را به من بخشيد و وصايتش را ويژه من ساخت و مرا به جانشينى او بر امّتش برگزيد.
پيامبر صلى الله عليه و آله درحالى كه گِرداگردش را مهاجر و انصار گرفته بودند و مجلس از آنها پر بود، فرمود : «اى مردم! على براى من، مانند هارون براى موسى عليه السلام است، جز آن كه پيامبرى پس از من نيست».
پس مؤمنان با درايت الهى، سخن پيامبر صلى الله عليه و آله را فهميدند ؛ چون مى دانستند كه من، برادر خونى او ـ چنان كه هارون براى موسى عليه السلام بود ـ نيستم و همچنين پيامبر هم نبودم كه پيامبرى ام چنين اقتضا كند ؛ بلكه اين كار او، جانشين كردن من بود، همان گونه كه موسى عليه السلام هارون را جانشين كرد، آن جا كه گفت : «در ميان قومم، جانشين من باش و اصلاح كن و از روش مفسدان پيروى مكن» .
و گفته او ، هنگامى كه گروهى گفتند : «ما آزادشدگان پيامبر خدا هستيم». پيامبر خدا براى حجّة الوداع [ از مدينه ]بيرون آمد و سپس [ در بازگشت، ]به غدير خُم رسيد و فرمان داد چيزى شبيه منبر براى او بسازند. سپس از آن، بالا رفت و بازوى مرا گرفت [ و چنان بالا برد] كه سفيدى زير بغل هايش ديده شد و در همان مجلس با صداى بلند فرمود : «هر كه من مولاى اويم، على مولاى اوست. خدايا! هر كه را دوستش مى دارد، دوست بدار و هر كه را دشمنش مى دارد، دشمن بدار!». پس با ولايت من، ولايت خدا تحقّق مى يابد و با دشمنى من، دشمنى خدا.
و خداوند عز و جل در آن روز، نازل كرد : «امروز، دين شما را برايتان به كمال رساندم و نعمتم را بر شما كامل كردم و دين اسلام را برايتان پسنديدم» . پس ولايت من، مايه كمال دين و رضايت پروردگار ـ كه يادش بلند باد ـ است و خداوند ـ تبارك و تعالى ـ آن [ آيه] را ويژه من و براى بزرگداشت من نازل كرد.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
254

۷۷۹.الإمام عليّ عليه السلام :إنَّ بِوِلايَتي أكمَلَ اللّهُ لِهذِهِ الاُمَّةِ دينَهُم ، وأتَمَّ عَلَيهِمُ النِّعَمَ ، ورَضِيَ إسلامَهُم ؛ إذ يَقولُ يَومَ الوِلايَةِ لِمُحَمَّدٍ صلى الله عليه و آله : يا مُحَمَّدُ ، أخبِرهُم أنّي أكمَلتُ لَهُمُ اليَومَ دينَهُم ، ورَضيتُ لَهُمُ الإِسلامَ دينا ، وأتمَمتُ عَلَيهِم نِعمَتي ، كُلُّ ذلِكَ مَنٌّ مِنَ اللّهِ عَلَيَّ ؛ فَلَهُ الحَمدُ . ۱

۷۸۰.عنه عليه السلام :سَمِعتُ رَسولَ اللّهِ صلى الله عليه و آله يَقولُ : بُنِيَ الإِسلامُ عَلى خَمسِ خِصالٍ : عَلَى الشَّهادَتَينِ ، وَالقَرينَتَينِ ـ قيلَ لَهُ : أمَّا الشَّهادَتانِ فَقَد عَرَفناهُما ، فَمَا القَرينَتانِ ؟ ! قالَ : الصَّلاةُ وَالزَّكاةُ ؛ فَإِنَّهُ لا يُقبَلُ إحداهُما ۲ إلّا بِالاُخرى ـ وَالصِّيامُ ، وحَجُّ البَيتِ مَنِ استَطاعَ إلَيهِ سَبيلاً ، وخَتَمَ ذلِكَ بِالوِلايَةِ ، فَأَنزَلَ اللّهُ عزّوجلّ : «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَرَضِيتُ لَكُمُ الْاءِسْلَـمَ دِينًا» . ۳

۷۸۱.عنه عليه السلام :إنَّ اللّهَ تَبارَكَ اسمُهُ امتَحَنَ بي عِبادَهُ ، وقَتَلَ بِيَدي أضدادَهُ ، وأفنى بِسَيفي جُحّادَهُ ، وجَعَلَني زُلفَةً لِلمُؤمِنينَ ، وحِياضَ مَوتٍ عَلَى الجَبّارينَ ، وسَيفَهُ عَلَى المُجرِمينَ ، وشَدَّ بي أزرَ رَسولِهِ ، وأكرَمَني بِنَصرِهِ ، وشَرَّفَني بِعِلمِهِ ، وحَباني بِأحكامِهِ ، وَاختَصَّني بِوَصِيَّتِهِ ، وَاصطَفاني بِخِلافَتِهِ في اُمَّتِهِ .
فَقالَ صلى الله عليه و آله وقَد حَشَدَهُ المُهاجِرونَ وَالأَنصارُ وَانغَصَّت بِهِمُ المَحافِلُ : أيَّهَا النّاسُ! إنَّ عَلِيّاً مِنّي كَهارونَ مِن موسى إلّا أنَّهُ لا نَبِيِّ بَعدي . فَعَقَلَ المُؤمِنونَ عَنِ اللّهِ نُطقَ الرَّسولِ إذ عَرَفوني أنّي لَستُ بِأَخيهِ لِأَبيهِ واُمِّهِ كَما كانَ هارونُ أخا موسى لِأَبيهِ واُمِّهِ ، ولا كُنتُ نَبِيّاً فَاقتَضى نُبُوَّةً ، ولكِن كانَ ذلِكَ مِنهُ استِخلافاً لي كَمَا استَخلَفَ موسى هارونَ عليهما السلام حَيثُ يَقولُ : «اخْلُفْنِى فِى قَوْمِى وَأَصْلِحْ وَلَا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ»۴ .
وقَولُهُ صلى الله عليه و آله حينَ تَكَلَّمَت طائِفَةٌ فَقالَت : نَحنُ مَوالي رَسولِ اللّهِ صلى الله عليه و آله ، فَخَرَجَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله إلى حِجَّةِ الوَداعِ ثُمَّ صارَ إلى غَديرِ خُمٍّ ، فَأَمَرَ فَاُصلِحَ لَه شِبهُ المِنبَرِ ، ثُمَّ عَلاهُ وأخَذَ بِعَضُدي حَتّى رُئِيَ بَياضُ إبطَيهِ ، رافِعاً صَوتَهُ قائِلاً في مَحفِلِهِ : مَن كُنتُ مَولاهُ فَعَلِيٌّ مَولاهُ،اللّهُمَّ والِ مَن والاهُ وعادِ مَن عاداهُ. فَكانَت عَلى وِلايَتي وِلايَةُ اللّهِ وعَلى عَداوتي عَداوَةُ اللّهِ .
وأنزَلَ اللّهُ عزَّ وجَلَّ في ذلِكَ اليَومِ «الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِى وَرَضِيتُ لَكُمُ الْاءِسْلَـمَ دِينًا»۵ فَكانَت وِلايَتي كمالَ الدّينِ ورِضَا الرَّبِّ جَلَّ ذِكرُهُ ، وأنزَلَ اللّهُ تَبارَكَ وتَعالَى اختِصاصا لي وتَكَرُّماً . ۶

1.الخصال : ص ۴۱۵ ح ۴ ، الأمالي للطوسي : ص ۲۰۵ ح ۳۵۱ عن المفضّل بن عمر ، بصائر الدرجات : ص ۲۰۱ ح ۴ وكلّها عن الإمام الصادق عليه السلام .

2.في المصدر : «أحدهما» وهو تصحيف .

3.الأمالي للطوسي : ص ۵۱۸ ح ۱۱۳۴ عن المجاشعي عن الإمام الرضا عن آبائه عليهم السلام وعن محمّد بن جعفر عن أبيه الإمام الصادق عن آبائه عليهم السلام ، بحار الأنوار : ج ۶۸ ص ۳۷۹ ح ۲۹ .

4.الأعراف : ۱۴۲ .

5.المائدة : ۳ .

6.الكافي : ج۸ ص۲۶ ح۴ عن جابر بن يزيد عن الإمام الباقر عليه السلام .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 91967
صفحه از 596
پرینت  ارسال به