10 / 6 ـ 8
زيد بن اَرقم
۸۱۷.مسند ابن حنبلـ به نقل از ابو عبد اللّه ميمون ـ: زيد بن ارقم مى گفت و من مى شنيدم كه : با پيامبر خدا در سرزمينى به نام غدير خم فرود آمديم. فرمان به نماز داد و نماز نيم روز را خواند. سپس در حالى كه با انداختن پارچه اى بر روى درخت خار، سايبانى براى پيامبر خدا آماده كرده بودند، برايمان سخنرانى كرد و فرمود : «آيا نمى دانيد و آيا گواهى نمى دهيد كه من به هر مؤمنى از خودش سزاوارترم؟».
گفتند : چرا.
فرمود : «پس، هر كه من مولاى اويم، همانا على مولاى اوست. خدايا! دوستدارش را دوست و دشمنش را دشمن بدار!».