ر . ك : جلد 9 ، ص 205 (على از زبان شاعران) .
10 / 9
درخواست عذاب
قرآن
«و [ به ياد آريد] هنگامى را كه گفتند : خدايا! اگر اين، حق است و از سوى تو، پس بارانى از سنگ بر سرِ ما فرود آر، يا عذابى دردناك فرو فرست».
«خواهنده اى تقاضاى عذابى كرد كه بر كافران فرود مى آيد و بازدارنده اى از آن نيست».
حديث
۸۳۰.امام على عليه السلام :من آنم كه خداوند براى دشمنانم، [ چنين] نازل كرد : «خواهنده اى تقاضاى عذابى كرد كه بر كافران فرود مى آيد و بازدارنده اى از آن نيست» . [ كافر در اين آيه] يعنى : هر كس كه ولايت مرا انكار كند. مقصود ، همان نعمان بن حارث يهودى است كه نفرين خداى متعال، بر او باد! ۱
۸۳۱.امام باقر عليه السلامـ درباره امام على عليه السلام ـ: چون پيامبر خدا در روز غدير خم، على عليه السلام را منصوب كرد و فرمود : «هر كه من مولاى اويم، پس على مولاى اوست»، اين، در شهرها پخش شد.
نعمان بن حارث فِهرى، به نزد پيامبر خدا آمد و فرمود: از سوى خدا به ما فرمان دادى كه به يكتايى خداوند و پيامبرى تو گواهى دهيم و به جهاد و حج و نماز و زكات و روزه [ هم] فرمانمان دادى. و ما از تو پذيرفتيم ؛ امّا تو راضى نشدى، تا آن كه اين جوان را [ به ولايت ]منصوب كردى و گفتى : «هر كه من مولاى اويم، اين مولاى اوست». آيا اين از سوى خود توست، يا فرمانى از جانب خداست؟
فرمود : «فرمانى از سوى خداست».
[ نعمان] گفت : به خدايى كه خدايى جز او نيست، اين از سوى خداست؟
[ پيامبر خدا] فرمود : «به خدايى كه خدايى جز او نيست، اين از سوى خداست».
پس، نعمان بازگشت، در حالى كه مى گفت : خدايا! اگر حقيقت دارد كه اين از سوى توست، بارانى از سنگ بر ما ببار، يا عذابى دردناك بر ما فرو فرست. خداوند هم سنگى بر سرش انداخت كه او را كشت. پس خداوند متعال نازل كرد : «خواهنده اى تقاضايى كرد» .