۸۴۰.امام على عليه السلامـ در سخنش، هنگامى كه براى جنگ با معاويه عازم شام شد ـ: شگفت از معاوية بن ابى سفيان! بر سر خلافت، با من مى جنگد و امامت مرا انكار مى كند و مى پندارد كه از من بدان سزاوارتر است؛ [ و اين] تنها از سرِ گستاخى بر خدا و پيامبر اوست، بى آن كه حق و حجّتى در آن داشته باشد. نه مهاجران با او بيعت كردند و نه انصار، و نه مسلمانانْ تسليم اويند.
معاويه و يارانش به چه خيال در بيعت من خدشه دارند؟ و چرا به بيعتم گردن ننهادند و وفا نكردند، در حالى كه من در خويشى [ با پيامبر صلى الله عليه و آله ] و سابقه[ در اسلام ]و دامادى، از پيشينيان خود به خلافت ، سزاوارترم؟ آيا گفته پيامبر خدا را در روز غدير براى ولايت و دوستىِ من نشنيديد؟ پس ـ اى مسلمانان !ـ از خدا پروا كنيد.