325
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2

۸۴۱.المناقب ، ابن شهر آشوب :علقمه روايت كرده است كه در جنگ صفّين، مردى از سپاه شام بيرون آمد، در حالى كه سلاح و قرآنى بالاى سر داشت و مى گفت : «چه چيز را از هم مى پرسند؟» .
پس براى هماوردى با او، داوطلب شدم ؛ امّا [ على عليه السلام ]فرمود : «سرِ جايت بِايست» و خود ، خارج شد و [ به او ]فرمود : «آيا آن واقعه بزرگى را كه در آن ، اختلاف دارند، ۱ مى دانى؟».
گفت : نه.
فرمود : «به خدا سوگند، من، همان واقعه بزرگم كه به خاطر من اختلاف و بر سر ولايت من نزاع كرديد و از ولايت من بازگشتيد، پس از آن كه پذيرفته بوديد و به سركشى تان هلاك گشتيد، پس از آن كه با شمشير من نجات يافته بوديد و روز غدير خم دانستيد و روز قيامت [ نيز ]آنچه را دانستيد، دوباره خواهيد دانست».
سپس شمشيرش را بالا آورد و دست و سر او را پراند و گفت:

خدا به جز اين راضى نشد كه صفّين، خانه (دارُ الحرب) ما و شما باشد
تا آن گاه كه ستاره اى در افق، پديدار مى شود

و تا آن گاه كه يا شما بميريد و يا ما
و گريزگاهى از سختى نبرد، نداريد.

۸۴۲.امام على عليه السلامـ در نامه اش كه در بازگشت از نهروان نوشت و فرمان داد كه بر مردم، خوانده شود ـ: اين، امرى بسيار شگفت است ، از ولايت هيچ يك از خودشان به اندازه ولايت من اكراه نداشتند. آنان ، احتجاج مرا با ابو بكر مى شنيدند كه مى گفتم : «اى گروه قريش! من از شما به اين كار، سزاوارترم. در ميان شما كسى نيست كه قرآن را بخواند و سنّت را بداند و به دين واقعى خدا پايبند باشد.
حجّتم اين است كه من ولىّ اين امرم و نه قريش. پيامبر خدا فرمود : «حقّ سرپرستى، از آنِ آزاد كننده است» و پيامبر خدا براى رها ساختن از آتش آمد و از بردگى رهايى بخشيد. پس، سرپرستى و ولايت اين امّت، از آنِ اوست و پس از او، آنچه از آنِ اوست، براى من است.
پس، هر برترى اى كه قريش به خاطر پيامبر صلى الله عليه و آله بر امّت داشته باشد، به همان سبب، بنى هاشم بر قريش دارد و من هم بر بنى هاشم دارم ؛ چون پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير خم فرمود : «هر كه من مولاى اويم، اين على مولاى اوست»، جز آن كه قريش بخواهد برترى خود را بر همه عرب ، جز پيامبر صلى الله عليه و آله ، ادّعا كند پس اگر مى خواهند ، چنين بگويند» .

1.اشاره امام عليه السلام به دو آيه بعدى از همان سوره پيش گفته است.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
324

۸۴۱.المناقب لابن شهر آشوب :رَوى عَلقَمَةُ أنَّهُ خَرَجَ يَومَ صِفّينَ رَجُلٌ مِن عَسكَرِ الشّامِ وعَلَيهِ سِلاحٌ ومُصحَفٌ فَوقَهُ ، وهُوَ يَقولُ : «عَمَّ يَتَسَآءَلُونَ»۱ فَأَرَدتُ البِرازَ ، فَقالَ عليه السلام : مَكانك. وخَرَجَ بِنَفسِهِ وقالَ : أ تَعرِفُ النَّبَأَ العَظيمَ الَّذي هُم فيهِ مُختَلِفونَ ؟ قالَ : لا ، قالَ : وَاللّهِ إنّي أنَا النَّبَأُ العَظيمُ الَّذي فِيَّ اختَلَفتُم ، وعَلى وِلايَتي تَنازَعتُم ، وعَن وِلايَتي رَجَعتُم بَعدَما قَبِلتُم ، وبِبَغيِكُم هَلَكتُم بَعدَما بِسَيفي نَجَوتُم ، ويَومَ غَديرٍ قَد عَلِمتُم ، ويَومَ القِيامَةِ تَعلَمونَ ما عَلِمتُم ، ثُمَّ عَلاهُ بِسَيفِهِ فَرَمى رَأسَهُ ويَدَهُ ، ثُمَّ قالَ :

أبَى اللّهُ إلّا أنَّ صِفّينَ دارُنا
ودارُكُم ما لاحَ فِي الاُفُقِ كَوكَبُ

وحَتّى تَموتوا أو نَموتَ ومالَنا
ومالَكُم عَن حَومَةِ الحَربِ مَهرَبُ۲

۸۴۲.الإمام عليّ عليه السلامـ مِن كِتابٍ كَتَبَهُ بَعدَ مُنصَرَفِهِ مِنَ النَّهرَوانِ وأمَرَ أن يُقرَأَ عَلَى النّاسِ ـ:إنَّ هذَا لَأَمرٌ عَجيبٌ ، ولَم يَكونوا لِوِلايَةِ أحَدٍ مِنهُم أكرَهَ مِنهُم لِوِلايَتي ، كانوا يَسمَعونَ وأنَا اُحاجُّ أبا بَكرٍ وأقولُ يا مَعشَرَ قُرَيشٍ ، أنَا أحَقُّ بِهذَا الأَمرِ مِنكُم ما كان مِنكُم مَن يَقرَأُ القُرآنَ ويَعرِفُ السُّنَّةَ ، ويَدينُ بِدينِ اللّهِ الحَقِّ ، وإنَّما حُجَّتي أنّي وَلِيُّ هذَا الأَمرِ مِن دون قُرَيشٍ ، إنَّ نَبِيَّ اللّهِ صلى الله عليه و آله قالَ: الوَلاءُ لِمَن أعتَقَ . فَجاءَ رَسولُ اللّهِ صلى الله عليه و آله بِعِتقِ الرِّقابِ مِنَ النّارِ وأعتَقَها مِنَ الرِّقِّ ، فَكانَ لِلنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله وَلاءُ هذِهِ الاُمَّةِ . وكانَ لي بَعدَهُ ما كانَ لَهُ ، فَما جازَ لِقُرَيشٍ مِن فَضلِها عَلَيها بِالنَّبِيِّ صلى الله عليه و آله جازَ لِبَنيهاشِمٍ عَلى قُرَيشٍ، وجازَ لي عَلى بَني هاشِمٍ بِقَولِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله يَومَ غَديرِ خُمٍّ: مَن كُنتُ مَولاهُ فَهذا عَلِيٌّ مَولاهُ . إلّا أن تَدَّعِيَ قُرَيشٌ فَضلَها عَلَى العَرَبِ بِغَيرِ النَّبِيِّ صلى الله عليه و آله ، فَإِن شاؤوا فَليَقولوا ذلِكَ . ۳

1.النبأ : ۱ .

2.المناقب لابن شهر آشوب : ج ۳ ص ۷۹ ، تأويل الآيات الظاهرة : ج ۲ ص ۷۵۹ ح ۵ ، بحار الأنوار : ج ۳۶ ص ۳ ح ۶ .

3.كشف المحجّة : ص ۲۴۵ نقلاً عن محمّد بن يعقوب في كتاب الرسائل عن الأصبغ بن نباتة وأبي الطفيل ورزين بن حبيش وجماعة ، بحار الأنوار : ج ۳۰ ص ۱۳ ح ۱ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 91842
صفحه از 596
پرینت  ارسال به