409
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2

پيامبر در حَجّة الوداع [ به سوى مدينه] آمد، تا آن كه در «غدير جحفه» ، ميان مكّه و مدينه ، فرود آمد. ۱

علّت نام گذارى

از مجموع آنچه معجم هاى عربى درباره «غدير» گفته اند، مى توانيم آن را چنين تعريف كنيم : گودالى طبيعى در زمين، كه آب باران و سيل در آن جمع مى شود و تا تابستان نمى مانَد. ۲
غدير، به صورت «غُدُر» (به ضمّ هر دو حرف نخست)، «غُدْر» (به ضمّ حرف نخست و سكون حرف دوم)، «اَغدُره» و «غُدران» ، جمع بسته مى شود.
در بيان علّت نام نهادن واژه «غدير» بر گودالى كه در آن آب جمع مى شود، گفته اند:
1 . آن، اسم مفعول است ؛ زيرا سيل، آن را بر جاى مى نهد ؛ يعنى : هنگامى كه سيل، گودال را با آبْ پُر مى كند، آن را با آبش رها مى كند.
2 . آن، اسم فاعل از غَدْر است ؛ زيرا به واردان بر خويش خيانت مى كند، از آنان پوشيده مى ماند و به اهلش خيانت مى ورزد. نيز هنگام نياز شديد به آب آن [ در تابستان، ]بى آب مى گردد.
زبيدى، در معجمش تاج العروس، اين وجه [ دوم] را با شعر كُمَيت، تقويت كرده است:
و گذشتگان، به سبب خيانتش، آن را «غدير» ناميدند
و به غدير، لقب «غدير» دادند. ۳

1.الغدير : ج ۱ ص ۳۶، كشف الغمّة : ج ۱ ص ۴۸، التحصين : ص ۵۷۸ ح ۲۹ .

2.ر . ك : لسان العرب و تاج العروس :ماده «غدر» .

3.تاج العروس : ماده «غدر» به معناى خيانت .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
408

به موضع غدير در غدير خم، «خرّار» مى گويند. ۱
اين تعريف، با تعريف بكرى از «خرّار» در معجم ما استعجم، مطابقت دارد. او مى گويد:
زبير مى گويد : آن، وادى اى در حجاز است كه [ آبش ]به جحفه مى ريزد. ۲
و ـ هم اكنون، مردم، نامش را مختصر مى كنند و به آن «غدير» مى گويند.
ز ـ غُرَبه ، كه نام كنونىِ منطقه است و آن را ساكنان امروزين آن، بر آن اطلاق مى كنند. بلادى مى گويد:
غدير خم، امروزه «غُرَبه» ناميده مى شود و آن، گودالى است كه تعدادى اندك درخت خرما دارد كه براى مردمى از بلاديّه حرب است و آن، در ديار آنان و در هشت كيلومترى شرق جحفه واقع است و هر دو در وادى اى به نام وادى خرّار قرار دارند. ۳
واژه «غدير» با اضافه شدن به «خُم» مقيّد مى شود تا از ديگر غديرها (بركه ها) تمايز يابد. ديگر غديرها نيز با اضافه شدن كلمه اى ، مشخّص مى شوند، مانند:
ـ غدير اشطاط (در نزديكى عسفان)،
ـ غدير بَرَكه (بركه زبيده)،
ـ غدير بنات (در پايين درّه خماس)،
ـ غدير سلمان (در درّه اغراف)،
ـ غدير عروس (باز هم در درّه اغراف). ۴
گاه به غدير مورد بحث ما، «غدير جحفه» مى گويند، همان گونه كه در حديث زيد بن ارقم آمده است:

1.معجم ما استعجم : ج ۲ ص ۵۱۰ .

2.ر . ك : معجم ما استعجم : ج ۲ ص ۴۹۲ .

3.معجم معالم الحجاز : ج ۳ ص ۱۵۹ .

4.ر . ك : معجم معالم الحجاز : ج ۶ ص ۲۲۳ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 91367
صفحه از 596
پرینت  ارسال به