443
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2

۹۱۷.پيامبر خدا صلى الله عليه و آله :سپاه اسامه را آماده كنيد. خداى لعنت كناد كسى را كه از آن ، جا بمانَد!

۹۱۸.الإرشاد :... چون پيامبر صلى الله عليه و آله سلام نماز را داد، به خانه اش بازگشت و ابو بكر و عمر و گروهى از مسلمانانِ حاضر در مسجد را فرا خوانْد. سپس گفت : «آيا فرمان ندادم كه سپاه اسامه را روانه كنيد؟». گفتند : چرا، اى پيامبر خدا! گفت : «پس چرا در فرمانم تأخير روا داشتيد؟». ابو بكر گفت : من رفته بودم ؛ امّا بازگشتم تا تجديد عهدى با تو كرده باشم. عمر [ نيز ]گفت : اى پيامبر خدا! من نرفتم ؛ چون دوست نداشتم خبر تو را از كاروان ها بگيرم.
پيامبر صلى الله عليه و آله گفت : «سپاه اسامه را روانه كنيد. سپاه اسامه را روانه كنيد» و آن را سه بار تكرار كرد. سپس به دليل رنج و اندوه شديدى كه از اين واقعه به او دست داده بود ، بيهوش شد و اندكى در همين حال ماند. مسلمانان گريستند و صداى گريه از همسران و فرزندان او و زنان مسلمان و ديگر مسلمانان حاضر ، بلند شد.

۹۱۹.الإرشاد :پيامبر صلى الله عليه و آله پرچم فرماندهى را براى اسامة بن زيد بست و از او خواست كه با عموم مردم به سوى مكانى از روم برود كه پدر او [ در آن جا ]كشته شده بود.
نظر پيامبر صلى الله عليه و آله بر اين بود كه گروهى از مهاجران نخستين و انصار را با سپاه اسامه رهسپار كند تا هنگام وفاتش كسى در مدينه نباشد كه در خلافت، اختلافْ ايجاد نمايد و براى پيشى جستن در فرمانروايى بر مردم، طمع كند. او مى خواست راه را براى كسى كه جانشين پس از خود كرده بود، هموار كند، تا هيچ كس در حقى كه او داشت با وى نستيزد.
پس اسامه را فرمانده اين افراد كرد و براى بيرون فرستادن آن [ سپاه] كوشيد و به اسامه فرمان داد كه با سپاهش از مدينه به جُرْف برود و نيز مردم را برانگيخت تا با او بيرون روند و آنان را از درنگ و تأخير، بر حذر داشت.
در اين ميان، پيامبر صلى الله عليه و آله بيمار شد و در همان بيمارى از دنيا رفت.


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
442

۹۱۷.رسول اللّه صلى الله عليه و آله :جَهِّزوا جَيشَ اُسامَةَ ، لَعَنَ اللّهُ مَن تَخَلَّفَ عَنهُ ! ۱

۹۱۸.الإرشاد :... فَلَمّا سَلَّمَ [ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله مِنَ الصَّلاةِ ]انصَرَفَ إلى مَنزِلِهِ ، وَاستَدعى أبا بَكرٍ وعُمَرَ وجَماعَةً مِمَّن حَضَرَ المَسجِدَ مِنَ المُسلِمينَ ، ثُمَّ قالَ : أ لَم آمُر أن تُنفِذوا جَيشَ اُسامَةَ ؟ قالوا : بَلى يا رَسولَ اللّهِ . قالَ : فَلِمَ تَأَخَّرتُم عَن أمري ؟ فَقالَ أبو بَكرٍ : إنَّني كُنتُ خَرَجتُ ثُمَّ عُدتُ لِاُجَدِّدَ بِكَ عَهدا . وقالَ عُمَرُ : يا رَسولَ اللّهِ ، لَم أخرُجُ لِأَنَّني لَم اُحِبَّ أن أسأَلَ عَنكَ الرَّكبَ .
فَقالَ النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله : فَأَنفِذوا جَيشَ اُسامَةَ ، فَأَنفِذوا جَيشَ اُسامَةَ ـ يُكَرِّرُها ثَلاثَ مَرّاتٍ ـ ثُمَّ اُغمِيَ عَلَيهِ مِنَ التَّعَبِ الَّذي لَحِقَهُ وَالأَسَفِ ۲ ، فَمَكَثَ هُنَيهَةً مُغمىً عَلَيهِ ، وبَكَى المُسلِمونَ ، وَارتَفَعَ النَّحيبُ مِن أزواجِهِ ووُلِدِه وَالنِّساءِ المُسلِماتِ ومَن حَضَرَ مِنَ المُسلِمينَ . ۳

۹۱۹.الإرشاد :عَقَدَ [النَّبِيُّ صلى الله عليه و آله ] لِاُسامَةَ بنِ زَيدِ بنِ حارِثَةَ الإِمرَةَ ، ونَدَبَهُ أن يَخرُجَ بِجُمهورِ الاُمَّةِ إلى حَيثُ اُصيبَ أبوهُ مِن بِلادِ الرّومِ ، وَاجتَمَعَ رَأيُهُ صلى الله عليه و آله عَلى إخراجِ جَماعَةٍ مِن مُتَقَدِّمِي المُهاجِرينَ وَالأَنصارِ في مُعَسكَرِهِ ؛ حَتّى لا يَبقى فِي المَدينَةِ عِندَ وَفاتِهِ صلى الله عليه و آله مَن يَختَلِفُ فِي الرِّئاسَةِ ، ويَطمَعُ فِي التَّقَدُّمِ عَلَى النّاسِ بِالإِمارَةِ ، ويَستَتِبُّ الأَمرُ لِمَنِ استَخلَفَهُ مِن بَعدِهِ ، ولا يُنازِعُهُ في حَقِّهِ مُنازِعٌ ، فَعَقَدَ لَهُ الإِمرَةَ عَلى مَن ذَكَرناهُ .
وجَدَّ ـ عَلَيهِ وآلِهِ السَّلامُ ـ في إخراجِهِم ، فَأَمَرَ اُسامَةَ بِالبُروزِ عَنِ المَدينَةِ بِمُعَسكَرِهِ إلَى الجُرفِ ، وحَثَّ النّاسَ عَلَى الخُروجِ إلَيهِ وَالمَسيرِ مَعَهُ ، وحَذَّرَهُم مِنَ التَّلَوُّمِ ۴ وَالإِبطاءِ عَنهُ .
فَبَينا هُوَ في ذلِكَ ، إذ عَرَضَت لَهُ الشَّكاةُ ۵ الَّتي تُوُفِّيَ فيها . ۶

1.الملل والنحل : ج ۱ ص ۲۳ ، شرح نهج البلاغة : ج ۶ ص ۵۲ عن عبد اللّه بن عبد الرحمن وفيه «أنفذوا بعث اُسامة ...» ؛ الرواشح السماويّة : ص ۱۴۰ .

2.الأَسَف : المبالغة في الحُزْن والغَضَب (لسان العرب : ج ۹ ص ۵ «أسف») .

3.الإرشاد : ج ۱ ص ۱۸۳ ، إعلام الورى : ج ۱ ص ۲۶۵ نحوه .

4.التَّلَوُّم : الإنتظار والتَّلَبُّث (لسان العرب : ج ۱۲ ص ۵۵۷ «لوم») .

5.الشَّكاة : المَرَض (النهاية : ج ۲ ص ۴۹۷ «شكا») .

6.الإرشاد : ج ۱ ص ۱۸۰ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 92100
صفحه از 596
پرینت  ارسال به