453
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2

نبردهاى بسيارى براى قلع و قمع شرك و زدودن موانع ابلاغ رسالت، سامان داده است. در اين نبردها كه سران بسيارى از جريان هاى شرك و استكبارْ نابود شده اند، بيشترين نقش را «شمشير على عليه السلام » بازى كرده است و اين، براى هر كسى كه اندكى با تاريخ اسلامْ آشنايى داشته باشد، جاى ترديد نيست.
اكنون و در سال هاى پايانى عمر پيامبر صلى الله عليه و آله وابستگان بسيارى از آنان به اردوگاه مسلمانان وارد شده اند. اينان «تازه مسلمان»هايى هستند كه ايمان، در اعماق جانشان نفوذ نكرده است و به هيچ روى، حاضر نيستند رهبرى مولا عليه السلام را بپذيرند. از سوى ديگر، كسانى از چهره هاى موجّه صحابيان، به هر انگيزه اى ، رهبرى امام عليه السلام را به مصلحت نمى دانند و نگاشتن وصيّت را خوش ندارند. كتابت وصيّت، گو اين كه راه را بر توجيه ها و بهانه ها مى بندد، امّا در شرايط عادى، زمينه را براى تفرقه هاى داخلى و بگومگوها در درون اردوگاه اسلام، فراهم مى سازد.
در آخرين لحظات عمر پيامبر صلى الله عليه و آله ، وصيّت، زمينه پذيرش دارد. او پيشوايى است كه پس از سال ها تلاش در جهت استوارسازى پايه هاى آيين الهى خود، در آستانه رحلت قرار دارد. طبيعى است كه براى آينده و آيين و امّت خود، طرحى درافكَنَد. اگر چهره هاى به ظاهر موجّه، جوسازى نكنند و آب را گل آلود نسازند، احتمال اين كه تازه به دوران رسيده ها چندان زمينه جولان نداشته باشند، بسيار است.
بدين سان، پيامبر صلى الله عليه و آله بر اصل وصيّت و طرح كتابت آن، همّت مى گمارد و از سوى ديگر با فرمان سازماندهى لشكر اسامه مى كوشد تا مدّعيان و غوغاسالاران را از صحنه به دور سازد و بدين سان، زمينه را براى طرح نهايى مسئله فراهم آوَرَد.
بى گمان،اگر لشكرْ اعزام شود و جوآفرينان از صحنه دور گردند، تا بازگشت آنان، وصيّت، كتابت مى شود و خلافتْ استقرار مى يابد و زمينه دگرسانى و جوآفرينى،


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
452

سازماندهى لشكرى را به فرماندهى اسامة بن زيد، صادر مى كند و بدان بسى تأكيد مى ورزد و تَنْ زنندگان از اين سپاه را «نفرين» مى كند.هربار كه چشمان مبارك را باز مى كند، از چگونگى سپاه سؤال مى كند... .
امّا شگفتا و شگفتا كه كسانى ، از همراهى با سپاه اسامه تن زدند و با تمسّك به بهانه هايى بازگشتند و با «اجتهادِ» ناروا در برابر «نصّ» صريحِ سخن پيامبر خدا، از همراهى با سپاه، خوددارى كردند و افزون بر آن، پيامبر خدا را كه سخن، جز به حق نمى گفت و لب، جز به آموزه «وحى» نمى گشود، ۱ به«هذيانگويى»متهم كردند! و بدين گونه كتابت وصيّت، بى اثر گشت و آخرين تلاش هاى پيامبر صلى الله عليه و آله براى زمينه سازى در جهت تحكيم «حاكميت حق»، عقيم مانْد.
در اين كه آهنگ اين وصيّت، «صراحت و تأكيد درباره رهبر آينده» و «تنبّه و تأكيد بر ابلاغ حق (همان حقّ فريادشده در طول بيست و سه سال و در هر كوى و بَرزن)» بود، هيچ ترديدى نيست؛ ۲ امّا جاى اين پرسشْ باقى است كه چرا پيامبر خدا پس از منع و غوغاسالارى آن كسان، بر كتابت ، پاى نفشرد؟ و چرا پيش تر و به هنگام صحّت، بر اين اقدام اساسى، همّت نگماشت؟ چرا با اين كه پيشنهاد شد ابزار كتابت را فراهم آورند، با اين كه پس از آن، چهار روز ديگر نيز زنده بود، پيشنهاد را نپذيرفت؟ چرا آن بزرگوار كه به تعبير قرآن: «حريص بر هدايت امّت» ۳ بود، با اين اقدام اساسى، مانع از گم راهىِ امّت نشد؟
تأمّل در چگونگى جامعه اسلامىِ آن روز و تركيب جامعه مدينه و درنگريستن به جايگاه مولا عليه السلام مى تواند در پاسخ يابى براى اين سؤال، كارآمد باشد. پيامبر خدا

1.«وَ مَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَا وَحْىٌ يُوحَى» (نجم : آيه : ۳ و ۴) .

2.ر . ك : المراجعات : ص ۳۵۴ و سخن مفتى حنفى صور، حاج داوود دَدا در همان جا، و نيز به : معالم الفتن : ج ۱ ص ۲۶۲ كه توجه برخى از محدّثان اهل سنّت را به اين نكته ، گزارش كرده است.

3.ر . ك : توبه ، آيه ۱۲۸.

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 92042
صفحه از 596
پرینت  ارسال به