455
دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2

مى گرديد و اوامر و نواهى او در كشاكش نقض ها و ابرام ها از ميان مى رفت.
به راستى، متّهم كردن پيامبر خدا به «هذيان گويى»، غم انگيزترين، تلخ ترين و زشت ترين حادثه تاريخ اسلام است و شايد رساترين تعبير در اين باره، كلام ابن عبّاس باشد كه هماره با چشمانى اشك آلود مى گفت:
مصيبت حقيقى، مصيبت ممانعت از نوشتن پيامبر صلى الله عليه و آله ، با اختلاف و داد و فرياد است.
دردآور، اين كه دو سال بعد، ابو بكر، در لحظات واپسين زندگى، آن هنگام كه به سبب اغما توان سخن گفتن نداشت و سخن را به او تلقين مى كردند، با كتابت تلقينى عثمان، عمر را به خلافتْ نصب كرد و هرگز كسى نسبت «هذيان گويى» به او نداد!
و چنين شد كه آن اهانت زشت، رقم خورد و آن وصيّت، نوشته نشد و انحراف در رهبرى، بنياد نهاده شد و بر سر امّت، آمد، آنچه نمى بايست. و اين چنين، تاريخ مسلمانان با ناهنجارى هاى بسيار، شكل گرفت. ۱

ر . ك : ص 429 (آخرين تلاش هاى پيامبر براى تعيين جانشين) .

1.ر . ك : النصّ والاجتهاد : ص ۱۲۵ ـ ۱۳۸ ، معالم الفتن : ص۲۵۹ ـ ۲۶۵ .


دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
454

يكسر زدوده مى شود ؛ ۱ امّا چرا پيامبر صلى الله عليه و آله بدان پاى نمى فشرَد و از فرصت باقى مانده، براى نوشتن، بهره نمى گيرد؟
درنگريستن به آنچه در آن جريان گفته شد، براى دستيابى به پاسخ، بسنده است ؛ چرا كه به گفته انديشمندى استوارانديش : آنان با كلمه «هَجْر (هذيان)» «استوارگويى» و «عصمت» را از پيامبر خدا زدودند. ۲ چنين است كه به گفته ابن عبّاس : چون غوغا خوابيد و آن سخن ياوه فرو نشست، گفتند : اى پيامبر خدا! آنچه را خواستى، بياوريم؟
فرمود : «پس از آنچه گفتيد؟!». يعنى : پس از متّهم ساختن من به «هذيانگويى»، چه جاى نوشتن و گفتن است؟!
شگفتا و دردا! هنگامى كه در حيات و حضور پيامبر خدا، كلام الهىِ : «از روى هوا سخن نمى گويد. آن، جز وحى اى نازل شده نيست» ، ناديده انگاشته گردد و نسبت «هذيان» به او داده شود، بدون شك، در غيبت و وفات او سخنانش مورد ترديد قرار خواهد گرفت.
اين سخن و فضاى به وجود آمده نشان مى دهد كه:
الف ـ مدّعيان خلافت كه مدّتى در جهت ايجاد زمينه مى كوشيدند، در مخالفت با خلافت على عليه السلام بس جدّى بودند و در اين راه، از اهانت به پيامبر خدا نيز اِبا نكردند.
ب ـ در آن هنگامه، كتابت نيز تأثيرى نداشت ؛ چرا كه آنان اين سخن زشت خود را به ميان مردم مى كشاندند و نوشته را بى اثر مى ساختند.
ج ـ شايد مهم ترين نكته اين باشد كه در نهايت، نه تنها على عليه السلام به خلافتْ دست نمى يافت، بلكه دستورهاى پيامبر صلى الله عليه و آله نيز تباه مى شد و در حُجّيت آنها، ترديد روا

1.ر . ك : سخن عمر كه مى گفت : «... فكرهنا ذلك أشدّ الكراهة» (مجمع الزوائد : ج ۸ ص ۶۰۹ ح ۱۴۲۵۷) .

2.سعيد ايّوب، در : معالم الفتن : ج ۱ ص ۲۶۳ .

  • نام منبع :
    دانش نامه اميرالمؤمنين (ع) بر پايه قرآن، حديث و تاريخ ج2
    سایر پدیدآورندگان :
    همکار: طباطبايي، محمدكاظم؛ طباطبايي نژاد، محمود؛ مترجم: مسعودی، عبدالهادی
    تعداد جلد :
    14
    ناشر :
    سازمان چاپ و نشر دارالحدیث
    محل نشر :
    قم
    تاریخ انتشار :
    1386
    نوبت چاپ :
    اوّل
تعداد بازدید : 91799
صفحه از 596
پرینت  ارسال به